ما همه مرده ایم پارت 12
ما همه مرده ایم پارت 12
ا/ت: نههههههه
جیمین: کوکککک
کوک خودشو انداخت پایین هممون خیلی ناراحت بودیم
ویو تهیونگ
داشتم از دیوار مدرسه میرفتم پیش بچه ها که پیداشون کنم دیدم کوک به همراه چند تا زامبی افتاد پایین
ویو کوک
خودمو انداختم پایین به همون شلنگه دستم رسید و گرفتمش ولی یه زامبی منو گرفته بود تلاش میکردم که بندازمش پایین ولی نمیشد که تهیونگو دیدم
کوک: هی تو زنده ای
تهیونگ: ارهه زندم میخواستی نباشم
کوک: فکر کردیم زامبی شدی
تهیونگ: نه نشدم حالا
کوک: نپری ها
تهیونگ پرید رو کوک
کوک: گفتممم نپر
تهیونگ: این زامبی لعنتی رو بنداز پایین بعد بیا بزن
کوک: وزنت خیلی زیاده
تهیونگ: همینه دیگه
بچه ها اومدن پیش پنجره که مارو دیدن
جیمین: هیی بچهه ها تهیونگ و کوک زندن
میا: تهیونگگگگگ
همه: اونا زندنن
داشتیم زامبی رو مینداختیم پایین که بریم بالا با زور و زحمت تونستیم بندازیمش اوکا و اوجینگ کمک کردن مارو کشیدن بالا
کوک: هی خیلی بد بود (نفس نفس میزد)
تهیونگ: اره خیلیی( نفس نفس میزد)
ویو حال
خانم پارک: بچه ها خوشحالم زنده اید
همه: ما هم همینطور
ا/ت: ولی بچه ها ما تا ابد باید همین جا بمونیم(با ناراحتی)
خانم پارک: نگران نباش درست میشه
مازیا: خانم پارک هیچی درست نمیشه
خانم پارک: منظورت چیه دخترم
مازیا: منظورم اینه که باید تا ابد همینجا بمونیم این زامبی ها همرو دارن تبدیل میکنن کسی دیگه زنده نیست بقیر از ما
اریک: ب ب بچهه ها کامپیوتر کار میکنه نه
هاجینی: عهه بچه ها راس میگه کار میکنه دیگه نه
خانم پارک: اره بچه ها کار میکنه
هممون سره کامپیوتر جمع شدیم
اریک: ما میتونیم از تریق فیس بوک پیغام کمک بفرستیم
تهیونگ: خب زود باش دیگه
رفت تو سایت یه نفر دیدیم که نوشته کل جهان رو زامبی ها فرا گرفتن دیگه راه نجاتی هم نیست داشتیم نگاه کامپیوتر میکردیم که یهوووو..........
ا/ت: نههههههه
جیمین: کوکککک
کوک خودشو انداخت پایین هممون خیلی ناراحت بودیم
ویو تهیونگ
داشتم از دیوار مدرسه میرفتم پیش بچه ها که پیداشون کنم دیدم کوک به همراه چند تا زامبی افتاد پایین
ویو کوک
خودمو انداختم پایین به همون شلنگه دستم رسید و گرفتمش ولی یه زامبی منو گرفته بود تلاش میکردم که بندازمش پایین ولی نمیشد که تهیونگو دیدم
کوک: هی تو زنده ای
تهیونگ: ارهه زندم میخواستی نباشم
کوک: فکر کردیم زامبی شدی
تهیونگ: نه نشدم حالا
کوک: نپری ها
تهیونگ پرید رو کوک
کوک: گفتممم نپر
تهیونگ: این زامبی لعنتی رو بنداز پایین بعد بیا بزن
کوک: وزنت خیلی زیاده
تهیونگ: همینه دیگه
بچه ها اومدن پیش پنجره که مارو دیدن
جیمین: هیی بچهه ها تهیونگ و کوک زندن
میا: تهیونگگگگگ
همه: اونا زندنن
داشتیم زامبی رو مینداختیم پایین که بریم بالا با زور و زحمت تونستیم بندازیمش اوکا و اوجینگ کمک کردن مارو کشیدن بالا
کوک: هی خیلی بد بود (نفس نفس میزد)
تهیونگ: اره خیلیی( نفس نفس میزد)
ویو حال
خانم پارک: بچه ها خوشحالم زنده اید
همه: ما هم همینطور
ا/ت: ولی بچه ها ما تا ابد باید همین جا بمونیم(با ناراحتی)
خانم پارک: نگران نباش درست میشه
مازیا: خانم پارک هیچی درست نمیشه
خانم پارک: منظورت چیه دخترم
مازیا: منظورم اینه که باید تا ابد همینجا بمونیم این زامبی ها همرو دارن تبدیل میکنن کسی دیگه زنده نیست بقیر از ما
اریک: ب ب بچهه ها کامپیوتر کار میکنه نه
هاجینی: عهه بچه ها راس میگه کار میکنه دیگه نه
خانم پارک: اره بچه ها کار میکنه
هممون سره کامپیوتر جمع شدیم
اریک: ما میتونیم از تریق فیس بوک پیغام کمک بفرستیم
تهیونگ: خب زود باش دیگه
رفت تو سایت یه نفر دیدیم که نوشته کل جهان رو زامبی ها فرا گرفتن دیگه راه نجاتی هم نیست داشتیم نگاه کامپیوتر میکردیم که یهوووو..........
۳.۵k
۱۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.