مروارید آبی پارت چهار
آنچه گذشت والت پسرک ۷ ساله بود که علاقه شدیدی به دریا داشت وال روزی صدای دلنشینی و از سمت دریا شنید و به دنبال صدا رفت و با دختری به نام یومی ملاقات کرد اما یومی بعد از مدتی ناپدید شد و باز آرزو داشت تا بتونه
رویداد این اتفاق در بیست سی سال
مالک بیسیول کریستینا از تمامی بازیکنها خواهش کرده بود که در اتاق کنفرانس جمع شن
زیرا میخواست خبر مهمی را به بازیکنها دهد
)نکته اینجا فصل۵ میباشد)
از زبان کریستینا
سلام بچهها امیدوارم همگیتون خوب تمرین کرده باشید و آماده مسابقات بعدی باشین
طبق چیزی که از سازمان جهانی بی بلیک به دستم رسیده قراره یه تور مسابقات دریایی را داشته باشیم
رانتها را پرسید مثل کشتی مسابقات؟
کریس نه در جواب رانتارو گفت تقریباً اما
محیط مبارزه اونجا خیلی با کشتی مسابقات فرق داره
(نکته کشی مسابقات منظورش کشتی مسابقات فصل ۳)
در همان لحظه سایلوس پرسید منظور از محیط مبارزه متفاوته چیه؟
کریستینا در جواب سایلس گفت
سوال به جا خوبی پرسیدی منظورم از تغییر محیط اینه
این مسابقات قراره در برج آبی
بزرگ یوکوهاما برگزار شه(از خودم در آوردم)
رانتها رو ادامه داد برج بزرگ آبی یوکوهاما اونجا دیگه کجاست
کریستینا ادامه داد برج بزرگ آبی یوکوهاما بزرگترین برج شیشهای که زیر آب ساخته شده
سالن کنفرانس در سکوت فرو رفت که والت سکوت را با حرف بیربطی شکست
والت گفت ببینم یعنی اونجا نزدیک دریاست(๑♡⌓♡๑)
سایلس با قیافه عصبی گفت معلومه دیگه کله پوک
و کل سالن کنفرانس پر شده از صدای خنده بازیکنان
ساعت۱شب از زبان والت
دل تو دلم نبود زودتر فردا شه واقعاً خیلی دلم میخواد برم دریا رو دوباره ببینم
حالا که بهش فکر میکنم انگار خیلی وقته دریا نرفتم
وای یادش بخیر قبلنا کل دریاهای دنیا رو میخواستم بگردم که دوباره یومی پیدا کنم
از زبان نویسنده
والت خم شو در کشویی که کنار تختش بود باز کرد و گردنبندی را که مروارید آبی از آن آویزون شده بود رو درآورد
والت با صدای آروم زمزمه کرد شاید این فرصت دوباره باشه که بتونم اونو ببینم
رویداد این اتفاق در بیست سی سال
مالک بیسیول کریستینا از تمامی بازیکنها خواهش کرده بود که در اتاق کنفرانس جمع شن
زیرا میخواست خبر مهمی را به بازیکنها دهد
)نکته اینجا فصل۵ میباشد)
از زبان کریستینا
سلام بچهها امیدوارم همگیتون خوب تمرین کرده باشید و آماده مسابقات بعدی باشین
طبق چیزی که از سازمان جهانی بی بلیک به دستم رسیده قراره یه تور مسابقات دریایی را داشته باشیم
رانتها را پرسید مثل کشتی مسابقات؟
کریس نه در جواب رانتارو گفت تقریباً اما
محیط مبارزه اونجا خیلی با کشتی مسابقات فرق داره
(نکته کشی مسابقات منظورش کشتی مسابقات فصل ۳)
در همان لحظه سایلوس پرسید منظور از محیط مبارزه متفاوته چیه؟
کریستینا در جواب سایلس گفت
سوال به جا خوبی پرسیدی منظورم از تغییر محیط اینه
این مسابقات قراره در برج آبی
بزرگ یوکوهاما برگزار شه(از خودم در آوردم)
رانتها رو ادامه داد برج بزرگ آبی یوکوهاما اونجا دیگه کجاست
کریستینا ادامه داد برج بزرگ آبی یوکوهاما بزرگترین برج شیشهای که زیر آب ساخته شده
سالن کنفرانس در سکوت فرو رفت که والت سکوت را با حرف بیربطی شکست
والت گفت ببینم یعنی اونجا نزدیک دریاست(๑♡⌓♡๑)
سایلس با قیافه عصبی گفت معلومه دیگه کله پوک
و کل سالن کنفرانس پر شده از صدای خنده بازیکنان
ساعت۱شب از زبان والت
دل تو دلم نبود زودتر فردا شه واقعاً خیلی دلم میخواد برم دریا رو دوباره ببینم
حالا که بهش فکر میکنم انگار خیلی وقته دریا نرفتم
وای یادش بخیر قبلنا کل دریاهای دنیا رو میخواستم بگردم که دوباره یومی پیدا کنم
از زبان نویسنده
والت خم شو در کشویی که کنار تختش بود باز کرد و گردنبندی را که مروارید آبی از آن آویزون شده بود رو درآورد
والت با صدای آروم زمزمه کرد شاید این فرصت دوباره باشه که بتونم اونو ببینم
۹۳۳
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.