part¹⁴
part¹⁴
قرار در شرکت 🖇️
ویو کوک صبح
از خواب پاشدم دیگه از حسم نسبت به لونا مطمئن شده بودم رفتم یه دوش بیست مینی گرفتم اومدم لباس پوشیدم مو هامو شونه کردم از پشت بستم از ادکلن مورد علاقم زدم و گوشیم
و برداشتم....سوار ماشینم شدم ...رفتم سمت آدرسی که لونا واسم فرستاده بود....
°°°°••••°°°°••••°°°°••••
لونا ویو
از خواب بیدار شدم....امروز قرار بود با جونگ کوک بریم جنگل من نمیدونم چم شده ولی خر ذوق شدم رفتم یه دوش بیست مینی گرفتم
......بعد با حوله نشستم رو صندلی میز آرایشم
مو هام رو خشک کردم و شونه کردم بعد لباسام رو پوشیدم و آرایش کردم البته خیلی کم..... موهام رو هم حالت دادم و کلاهم رو برداشتم دیشب لوکیشن رو واسه کوک فرستادم.....بعد چند مین صدای زنگ رو شنیدم رفتم سمت در دیدم جونگ کوک به ماشین مدل بالاش تکیه داده رفتم سمتش
کوک:زیبا شدی لیدی
لونا:زیبا بودم (خنده)
کوک :اونکه صد در صد (لبخند).....
لونا وکوک سوار ماشین میشن میرن سمت جنگل
پرش زمانی دو ساعت بعد
لونا :واای اینجا خیلی قشنگه
کوک:اره....اینجا قرار عکس برداری کنیم
چند ساعتی بود که اونجا بودن دیگه غروب شده بود
لونا:خوب دیگه بهتره بریم
کوک:اره بریم خونه من راستی وسایلتو آوردی
لونا:اره آوردم
کوک:میگم لونا
لونا:هوم
کوک:گشنت نیست....من دیگه نمیتونم تحمل کنم گشنمههههه
لونا(خنده)منم گشنمه
کوک:پس تو راه میریم یه چی میخوریم بعد میریم خونه
لونا:باشه
بعد یک ساعت میرسن به رستوران وارد رستوران میشن و میرن سمت یک میز و بعد چند مین گارسوپ میاد سمتشون
گارسون :چی میل دارین
کوک:من جاجانگمیون میخورم
لونا:منم دوکبوکی کیمپاب میخورم
گارسون :چشم تا نیم ساعت دیگه غذاتون حاضره
نیم ساعت بعد
راوی :غذا رو آوردن درحال خوردن بودن که کوک گفت.....
ویو لونا
داشتیم غذا میخوردیم که با چیزی که گفت غذا پرید تو گلوم.....
اسکی ممنوع ❌
قرار در شرکت 🖇️
ویو کوک صبح
از خواب پاشدم دیگه از حسم نسبت به لونا مطمئن شده بودم رفتم یه دوش بیست مینی گرفتم اومدم لباس پوشیدم مو هامو شونه کردم از پشت بستم از ادکلن مورد علاقم زدم و گوشیم
و برداشتم....سوار ماشینم شدم ...رفتم سمت آدرسی که لونا واسم فرستاده بود....
°°°°••••°°°°••••°°°°••••
لونا ویو
از خواب بیدار شدم....امروز قرار بود با جونگ کوک بریم جنگل من نمیدونم چم شده ولی خر ذوق شدم رفتم یه دوش بیست مینی گرفتم
......بعد با حوله نشستم رو صندلی میز آرایشم
مو هام رو خشک کردم و شونه کردم بعد لباسام رو پوشیدم و آرایش کردم البته خیلی کم..... موهام رو هم حالت دادم و کلاهم رو برداشتم دیشب لوکیشن رو واسه کوک فرستادم.....بعد چند مین صدای زنگ رو شنیدم رفتم سمت در دیدم جونگ کوک به ماشین مدل بالاش تکیه داده رفتم سمتش
کوک:زیبا شدی لیدی
لونا:زیبا بودم (خنده)
کوک :اونکه صد در صد (لبخند).....
لونا وکوک سوار ماشین میشن میرن سمت جنگل
پرش زمانی دو ساعت بعد
لونا :واای اینجا خیلی قشنگه
کوک:اره....اینجا قرار عکس برداری کنیم
چند ساعتی بود که اونجا بودن دیگه غروب شده بود
لونا:خوب دیگه بهتره بریم
کوک:اره بریم خونه من راستی وسایلتو آوردی
لونا:اره آوردم
کوک:میگم لونا
لونا:هوم
کوک:گشنت نیست....من دیگه نمیتونم تحمل کنم گشنمههههه
لونا(خنده)منم گشنمه
کوک:پس تو راه میریم یه چی میخوریم بعد میریم خونه
لونا:باشه
بعد یک ساعت میرسن به رستوران وارد رستوران میشن و میرن سمت یک میز و بعد چند مین گارسوپ میاد سمتشون
گارسون :چی میل دارین
کوک:من جاجانگمیون میخورم
لونا:منم دوکبوکی کیمپاب میخورم
گارسون :چشم تا نیم ساعت دیگه غذاتون حاضره
نیم ساعت بعد
راوی :غذا رو آوردن درحال خوردن بودن که کوک گفت.....
ویو لونا
داشتیم غذا میخوردیم که با چیزی که گفت غذا پرید تو گلوم.....
اسکی ممنوع ❌
۷.۶k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.