شات 24
لیسا به حرف اومد ا/ت فقط یه سوال میخوام ازت بپرسم عزیزم اینکه تو هنوز تهیونگ رو دوست داری یا نه راستش رو بخوای من میدونستم اینکه تهیونگ این دو سال ناراحته ولی دلیلش رو نمیدونستم به نظرم تهیونگ عوض شده اون اصلا مثل قبلا نیست اون بعد از رفتن اون دختره حتی به یه دختره دیگه هم نگاه نکرد
نمیدونم من واقعا نمیدونم دلم میخواد ببخشمش قلبم درد میکنه من خیلی دوستش داشتم حتی الانم دارم فقط نمیخوام نشون بدم میترسم از این میترسم که اون باز من رو ول کنه من تازگی ها حالم خوب شده بود ته جین حتی اونم حالا از تهیونگ متنفره یادمه وقتی به پارک میبردمش ازم میپرسید چرا پدرم من رو نمیبره من همش میگفتم پدرت رفته یه جایی و اینجور چیزا ولی آخرش وقتی یه بار تصادف کردم خودش فهمید انگار یکی بهش این رو گفته بود از اون روز به بعد از پدرش متنفره در حالی که حتی نمیدونست اون کیه با صدای اومدن در هممون حرف هامون رو خوردیم رزي و جیسو بودن که ته جین هم همراهشون بود زود اشک هام رو پاک کردم تا ته جین نبینه رفتم پیشش که بغلم کرد
مامانی میدونی خاله رزي برام کلی چیز خرید بعدهم با اون دختر جذاب رفتم برام لباس خرید
واقعا آفرین بهت حالا میخوای برگردیم خونه
باشه ولی مامان میشه بازم بیایم پیش این دخمل های
خوشگل
نمیدونم من واقعا نمیدونم دلم میخواد ببخشمش قلبم درد میکنه من خیلی دوستش داشتم حتی الانم دارم فقط نمیخوام نشون بدم میترسم از این میترسم که اون باز من رو ول کنه من تازگی ها حالم خوب شده بود ته جین حتی اونم حالا از تهیونگ متنفره یادمه وقتی به پارک میبردمش ازم میپرسید چرا پدرم من رو نمیبره من همش میگفتم پدرت رفته یه جایی و اینجور چیزا ولی آخرش وقتی یه بار تصادف کردم خودش فهمید انگار یکی بهش این رو گفته بود از اون روز به بعد از پدرش متنفره در حالی که حتی نمیدونست اون کیه با صدای اومدن در هممون حرف هامون رو خوردیم رزي و جیسو بودن که ته جین هم همراهشون بود زود اشک هام رو پاک کردم تا ته جین نبینه رفتم پیشش که بغلم کرد
مامانی میدونی خاله رزي برام کلی چیز خرید بعدهم با اون دختر جذاب رفتم برام لباس خرید
واقعا آفرین بهت حالا میخوای برگردیم خونه
باشه ولی مامان میشه بازم بیایم پیش این دخمل های
خوشگل
۵۱.۶k
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.