فیک(??Why you)پارت (72)
جین،نامجون:برگشتن طرف صدا*تعجب*
تهیونگ،جیهوپ،جیمین همین که وارد عمارت شدن ولو شدن روی مبلا البته با کیسه های خرید!*
جین:آیگوووو هیچ معلوم هست تا الان کدوم گوری بودین؟!نکنه رفته بسازین تا اینکه بخرین!
تهیونگ:از ساختنم گذشته هیونگ ،تورو خدا بیا اینارو بردار ببر!
اشاره به کیسه های خرید*
جیهوپ:وای پام پام !
جیمین:من دیگه نفسای آخرمه!
جین:آیگو......نچ نچ نچ .سر تکون دادن و افسوس خوردن*
جین:شما آدم بشو نیستین، از شما آدم شدن گذشته.
جین اومد نصفه کیسه های خریدو برد آشپز خونه *
تهیونگ:تقصیر ما چیه که جونگ کوک خدمه هارو فرستاده مرخصی!
نامجون:خنده*
نامجون:آ یادم رفته بود .برگشت سمت جیمین*
نامجون:راستی جیمین یهو کجا رفتی؟؟چیزی شده بود؟؟
جیمین :خوب من.....
جین:چرا از هر چی چندتا چندتا خریدیننن؟!!بلند حرف زدن از تو آشپز خونه*
جیهوپ:چون قبل از ما جیمین رفته بود خرید کرده بود بعداز اینکه حساب کردیم خریدارو جیمینو جلو فروشگاه دیدیم که لاستیکه ماشینش پنجر شده بود
نامجون:تعجب*
نامجون:پس بخاطره همون بود یهو غیبت زد؟
جیمین:آره.خنده*
نامجون:که اینطور
تهیونگ:یا روده کوچیکم داره تو شکمم میلوله از گشنگی ......جین هیونگ یه چیز درست کن تا بخوریممممم!
جین:مگه نوکر جدو آبادتم که اینطوری بهم دستور میدی ! زحمت بکش اون باسن مبارکتو تکون بده بیا یه چیزی درست کن تا کوفت کنی!
تهیونگ:یا خیلی نامردی!
بقیه خنده*
تهیونگ:به چی میخندین خوب راست میگم گشنمه!
شوگا:خواب*
ویو اتاق ا/ت*
ا/ت:وول خوردن *
ا/ت:ام.......آیآی کمرم.بلند شد نشست روی تخت خواب *
ا/ت:ساعت چنده؟؟.خواب آلود*
موجیو:..............خواب*
ا/ت وقتی جوابی از موجیو نشنید سمت موجیو چرخید ،وقتی دید که موجیو با آرامش خوابیده دلش نیومد بیدارش کنه ،پس لبخندی زد،بلند شد و سمت سرویس بهداشتی رفت*
۱۰ مین بعد*
ا/ت:آخی.....سو چشمام برگشت....رفت و لباسی مورد نظرشو برداشت و عضوشون کرد،بعداز اون شروع کرد به شونه کردن موهای بلند خرماییش درسته که نگهداری ازشون زیاد آسون نبود ولی ا/ت از موهاش خوشش میومد،دیگه موهاشو دم اسبی نبست بجاش اونارو تک گیس کرد ،بعداز اینکه آماده شو آروم از اتاق رفت بیرون تا موجیو بیدار نشه*
ویو اعضا*
جین:یاااااا به اون دست نزن کونیییییییییییییییییییییییی
تهیونگ:خیلی بی تربیتی هیونگگگگگگگگگگگگگگ
شوگا:بسه گوشام کر شد**************************
تهیونگ:•_•
جین:•_•
نامجون:•_•
جیهوپ:•_•
جین:حالا من بی تربیتم؟؟.سمت تهیونگ*
تهیونگ:اصلاح میکنم
جیمین اومد که ملاقه رو برداره که*
جین:بهش دست نزنننننننننننننننننننننن
جیمین:هیوگ چته پس چه شکری بخورمممممممممم!
ا/ت:از پله ها اومد پایین روی آخرین پله وایساد از داد و بیدادای اونا تعجب کرده بود *
ا/ت:بچه ها.آروم*
نامجون:هیونگ اونطوری نکنننننننننن !
جیهوپ:اصلا دلم میخوادددددددددد!
شوگا:*********************
ا/ت:-_-نه اینطوری نمیشه .
ا/ت یه نفس عمیق کشید و ..*
ا/ت:بسهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
همه گوشاشونو گرفتن*
تهیونگ،جیهوپ،جیمین همین که وارد عمارت شدن ولو شدن روی مبلا البته با کیسه های خرید!*
جین:آیگوووو هیچ معلوم هست تا الان کدوم گوری بودین؟!نکنه رفته بسازین تا اینکه بخرین!
تهیونگ:از ساختنم گذشته هیونگ ،تورو خدا بیا اینارو بردار ببر!
اشاره به کیسه های خرید*
جیهوپ:وای پام پام !
جیمین:من دیگه نفسای آخرمه!
جین:آیگو......نچ نچ نچ .سر تکون دادن و افسوس خوردن*
جین:شما آدم بشو نیستین، از شما آدم شدن گذشته.
جین اومد نصفه کیسه های خریدو برد آشپز خونه *
تهیونگ:تقصیر ما چیه که جونگ کوک خدمه هارو فرستاده مرخصی!
نامجون:خنده*
نامجون:آ یادم رفته بود .برگشت سمت جیمین*
نامجون:راستی جیمین یهو کجا رفتی؟؟چیزی شده بود؟؟
جیمین :خوب من.....
جین:چرا از هر چی چندتا چندتا خریدیننن؟!!بلند حرف زدن از تو آشپز خونه*
جیهوپ:چون قبل از ما جیمین رفته بود خرید کرده بود بعداز اینکه حساب کردیم خریدارو جیمینو جلو فروشگاه دیدیم که لاستیکه ماشینش پنجر شده بود
نامجون:تعجب*
نامجون:پس بخاطره همون بود یهو غیبت زد؟
جیمین:آره.خنده*
نامجون:که اینطور
تهیونگ:یا روده کوچیکم داره تو شکمم میلوله از گشنگی ......جین هیونگ یه چیز درست کن تا بخوریممممم!
جین:مگه نوکر جدو آبادتم که اینطوری بهم دستور میدی ! زحمت بکش اون باسن مبارکتو تکون بده بیا یه چیزی درست کن تا کوفت کنی!
تهیونگ:یا خیلی نامردی!
بقیه خنده*
تهیونگ:به چی میخندین خوب راست میگم گشنمه!
شوگا:خواب*
ویو اتاق ا/ت*
ا/ت:وول خوردن *
ا/ت:ام.......آیآی کمرم.بلند شد نشست روی تخت خواب *
ا/ت:ساعت چنده؟؟.خواب آلود*
موجیو:..............خواب*
ا/ت وقتی جوابی از موجیو نشنید سمت موجیو چرخید ،وقتی دید که موجیو با آرامش خوابیده دلش نیومد بیدارش کنه ،پس لبخندی زد،بلند شد و سمت سرویس بهداشتی رفت*
۱۰ مین بعد*
ا/ت:آخی.....سو چشمام برگشت....رفت و لباسی مورد نظرشو برداشت و عضوشون کرد،بعداز اون شروع کرد به شونه کردن موهای بلند خرماییش درسته که نگهداری ازشون زیاد آسون نبود ولی ا/ت از موهاش خوشش میومد،دیگه موهاشو دم اسبی نبست بجاش اونارو تک گیس کرد ،بعداز اینکه آماده شو آروم از اتاق رفت بیرون تا موجیو بیدار نشه*
ویو اعضا*
جین:یاااااا به اون دست نزن کونیییییییییییییییییییییییی
تهیونگ:خیلی بی تربیتی هیونگگگگگگگگگگگگگگ
شوگا:بسه گوشام کر شد**************************
تهیونگ:•_•
جین:•_•
نامجون:•_•
جیهوپ:•_•
جین:حالا من بی تربیتم؟؟.سمت تهیونگ*
تهیونگ:اصلاح میکنم
جیمین اومد که ملاقه رو برداره که*
جین:بهش دست نزنننننننننننننننننننننن
جیمین:هیوگ چته پس چه شکری بخورمممممممممم!
ا/ت:از پله ها اومد پایین روی آخرین پله وایساد از داد و بیدادای اونا تعجب کرده بود *
ا/ت:بچه ها.آروم*
نامجون:هیونگ اونطوری نکنننننننننن !
جیهوپ:اصلا دلم میخوادددددددددد!
شوگا:*********************
ا/ت:-_-نه اینطوری نمیشه .
ا/ت یه نفس عمیق کشید و ..*
ا/ت:بسهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
همه گوشاشونو گرفتن*
۷.۶k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.