مافیای جذاب من 💦🕳️
p11
کفش پاشنه بلندم پام بود هنوز به زور بهش رسیدم یه کیس کوچیک کردم و ازش جدا شدم از خجاات سرمو انداخته بودم
-😳ات..خوبی..ایشالله؟
+عاره خب (ماجرارو تعریف کرد)
-(جر خوردن) واقعا که شماها😂
+ایش دیگه پررو نشو
&عاها عکستونو ببینید
-+کی عکس گرفتی؟؟
&الان
+نگو که پستش کردی
&متاسفانه
+سوجینننننننننننننننننننننننننن
داشتم دنبال سوجین میدویدم که چشم به سویونگ و ته افتاد اوناهم داشتن کیس میرفتن یتی انقد تند پیش رفتن؟ احتمالا امشب ...
(پرش زمانی به شب)
وایی مجبور شدم باهاش کیس برم ولی اونقدراهم بد نبودا عایش بسه کامو کنمو بخوابم
-وای باورم نمیشه که ات منو بوسید به سوجین زنگ زدم گفتم عکسمونو بفرسته غوف چ جذابم
فردا
مثل همیشه رفتم کالج بکهیون هم اونجا بود همیشه با من دشمن بود خب چون جواب منفی بش دادم
(علامت بکهیون∆)
∆به ات خانم دوس پسر پیدا کردی
+زیادی زر نزن
از اونجا رفتم ولی دنبالم اومد
-همین که وارد کالج شدم جینهو جلوم ظاهر شد همیشه میخواست از من انتقام بگیره چون من بهش رد دادم الان اون با بکهیونه رفتم پیش ات تا بکهیون اذیتش نکنه
∆اوه کوک خان
-اینجا چیکار داری
∆میخواستم دعوتتون کنم جشن بخواطر رابططون
-ما رابطه نداریم
∆پس حتما بیاید
+عوفففف
معلم وارد کلاس شد
معلم:سلام بچها امروز من کار دارم پس زودتر میرم برای هفته بعد یه جا کلیدی کیوت درست کنید
پرش زمانی بعد از کالج
باید یه لباس انتخواب میکردم برا شب
بلاخره بعد از ۲ ساعت
لباسمو پوشیدم (اسلاید دوم)
روتین کردمو منتظر کوک شدم اخه قرار بود بیاد دنبالم عا اومد رفتم داخل
-ات میخوای با این لباس بیای
+یس
-هعی
راه افتادیم رسیدیم به جشن جشن که نبود پارتی بود از بوی الکل به سرفه ای کردم
رفتم کنی الکل بریزم برا خودم که صدای جینهو و بکهیون رو شنیدم داشتن میگفتن...
شرایط پارت بعدی ۱۶ لایک
کفش پاشنه بلندم پام بود هنوز به زور بهش رسیدم یه کیس کوچیک کردم و ازش جدا شدم از خجاات سرمو انداخته بودم
-😳ات..خوبی..ایشالله؟
+عاره خب (ماجرارو تعریف کرد)
-(جر خوردن) واقعا که شماها😂
+ایش دیگه پررو نشو
&عاها عکستونو ببینید
-+کی عکس گرفتی؟؟
&الان
+نگو که پستش کردی
&متاسفانه
+سوجینننننننننننننننننننننننننن
داشتم دنبال سوجین میدویدم که چشم به سویونگ و ته افتاد اوناهم داشتن کیس میرفتن یتی انقد تند پیش رفتن؟ احتمالا امشب ...
(پرش زمانی به شب)
وایی مجبور شدم باهاش کیس برم ولی اونقدراهم بد نبودا عایش بسه کامو کنمو بخوابم
-وای باورم نمیشه که ات منو بوسید به سوجین زنگ زدم گفتم عکسمونو بفرسته غوف چ جذابم
فردا
مثل همیشه رفتم کالج بکهیون هم اونجا بود همیشه با من دشمن بود خب چون جواب منفی بش دادم
(علامت بکهیون∆)
∆به ات خانم دوس پسر پیدا کردی
+زیادی زر نزن
از اونجا رفتم ولی دنبالم اومد
-همین که وارد کالج شدم جینهو جلوم ظاهر شد همیشه میخواست از من انتقام بگیره چون من بهش رد دادم الان اون با بکهیونه رفتم پیش ات تا بکهیون اذیتش نکنه
∆اوه کوک خان
-اینجا چیکار داری
∆میخواستم دعوتتون کنم جشن بخواطر رابططون
-ما رابطه نداریم
∆پس حتما بیاید
+عوفففف
معلم وارد کلاس شد
معلم:سلام بچها امروز من کار دارم پس زودتر میرم برای هفته بعد یه جا کلیدی کیوت درست کنید
پرش زمانی بعد از کالج
باید یه لباس انتخواب میکردم برا شب
بلاخره بعد از ۲ ساعت
لباسمو پوشیدم (اسلاید دوم)
روتین کردمو منتظر کوک شدم اخه قرار بود بیاد دنبالم عا اومد رفتم داخل
-ات میخوای با این لباس بیای
+یس
-هعی
راه افتادیم رسیدیم به جشن جشن که نبود پارتی بود از بوی الکل به سرفه ای کردم
رفتم کنی الکل بریزم برا خودم که صدای جینهو و بکهیون رو شنیدم داشتن میگفتن...
شرایط پارت بعدی ۱۶ لایک
۱۰.۸k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.