من عشق رو با شما...p3 فصل دوم
از بین جمعیت رد شدم و رفتم داخل قطار و دنبال جایی برای نشستن بودم که دریکو رو دیدم
+سلام دریکو
_سلام اما...دنبال کوپه ای؟
+اره...خیلی شلوغه
_موافقم
_من همه رو گشتم فقط یکی مونده...اون اخری
+او باشه پس
_بریم
+اوهوم
دریکو در کوپه رو باز کرد و رفت تو منم پشت سرش رفتم که بعلهه با هم اتاقیه احمقِ رو مخم روبرو شدم که غرق خواب بود/:
دریکو کنار پنجره نشست و پانسیم روبروش منم کنار دریکو ولی ازونجایی که دلم میخواست کنار پنجره بشینم به دریکو گفتم
+دریکو
_بله؟
+میشه جاتو باهام عوض کنی؟
_براچی؟
+پنجره
_عو باشه
بلند شدم که جاهامونو عوض کنیم که قطار تکون خورد و تعادلمو از دست دادم منتظر بودم سرم به یه جایی بخوره...
ازونجایی که یه غیبت طولانی مدت داشتم سه چهار پارت میزارم🕺
+سلام دریکو
_سلام اما...دنبال کوپه ای؟
+اره...خیلی شلوغه
_موافقم
_من همه رو گشتم فقط یکی مونده...اون اخری
+او باشه پس
_بریم
+اوهوم
دریکو در کوپه رو باز کرد و رفت تو منم پشت سرش رفتم که بعلهه با هم اتاقیه احمقِ رو مخم روبرو شدم که غرق خواب بود/:
دریکو کنار پنجره نشست و پانسیم روبروش منم کنار دریکو ولی ازونجایی که دلم میخواست کنار پنجره بشینم به دریکو گفتم
+دریکو
_بله؟
+میشه جاتو باهام عوض کنی؟
_براچی؟
+پنجره
_عو باشه
بلند شدم که جاهامونو عوض کنیم که قطار تکون خورد و تعادلمو از دست دادم منتظر بودم سرم به یه جایی بخوره...
ازونجایی که یه غیبت طولانی مدت داشتم سه چهار پارت میزارم🕺
۱.۷k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.