پارت آخر : Black Woolf ...
وقتی که بو رو دنبال کرد به جونگ کوکی رسید که داره از ترس میلرزه و بادیگارد نزدیکه که دندوناش رو پشت گردن جونگ کوک فرو کنه تا جونگ کوک مارک بشه
که تهیونگ رسید و تا دم مرگ بادیگارد رو کتک زد و لاش رو به بادیگخردای دیگه گفت ببرن و رفت نزدیک جونگ کوکی که از ترس رنگش پریده بود و مثل بید میلرزید
تهیونگ هول کرده گفت : کوک حالت خوبه ببین تموم شد
جونگ کوک: ا...وننن ممیخ..واست
تهیونگ آرون جونگ کوک رو بغل کرد
تهیونگ : من پیشتم اروم باش
جونگ کوک : دوست دارم کیم تهیونگ
جونگ کوک بلاخره دلش رو باخت
و دلش رو به مردی سپر که میدونست امن ترین جا براشه
تهیونگ : چی
جونگ کوک : دوست دارم کیم
و آروم لب هاش رو لب هاش تهیوتگ گذاشت و بوسه ای عاشقانه شروع کردن
که تهیونگ رسید و تا دم مرگ بادیگارد رو کتک زد و لاش رو به بادیگخردای دیگه گفت ببرن و رفت نزدیک جونگ کوکی که از ترس رنگش پریده بود و مثل بید میلرزید
تهیونگ هول کرده گفت : کوک حالت خوبه ببین تموم شد
جونگ کوک: ا...وننن ممیخ..واست
تهیونگ آرون جونگ کوک رو بغل کرد
تهیونگ : من پیشتم اروم باش
جونگ کوک : دوست دارم کیم تهیونگ
جونگ کوک بلاخره دلش رو باخت
و دلش رو به مردی سپر که میدونست امن ترین جا براشه
تهیونگ : چی
جونگ کوک : دوست دارم کیم
و آروم لب هاش رو لب هاش تهیوتگ گذاشت و بوسه ای عاشقانه شروع کردن
۱۵.۶k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.