مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرلوحشی🖤
کوک:همینجوریمیگشتیم مسخره بازی در میاوردیممیخندیدم کگوشیمزنگخورد شماره تهیونگبود
الو
تهیونگ: کجایید شما
هیچیگمشدیم الانم داریممیگردیم
تهیونگ: اها دارید میگردید با عشقتون خوشمیگذره؟؟
تهیونگ خفه شو
جیمین: پریدم گوشی روگرفتم
خوب راسمیگهدیگه وسط خیابون بدبختش نکنی🤣👌🏻
بچهها ببندید دهنتونرو
ا/ت: همه حرفاشونرو شنیدمبا پروییتمام برگشتمگوشیروگرفتمو با حالت فاکی گفتم به پا شما وسط خیابون بهگا نرید
تهیونگ: اهم شمایید ببخشید
با عشقتونخوشمیگذره؟؟ زدم قطع کردم
بگیرگوشیت رو چشممخورد به یه لباسمشکیخیلی دارکبود با شگفتی از زیباییش داشتمنگاشمیکردم
واحجئونبیا بریماونجا بدو
کوک: دستم رو گرفت و رفتیم توی ی مغازه ی لباس مشکب چشمش روگرفته بود خوبخوشگل چه بگی نه چه آره خیلی دارک بود و خفن
توی ترجمه گوگل زدم و به ایرانی اورد فروشنده هم همین کاروکرد اورد داد بهم ک اشاره کرد به ی اتاقت فهمیدم اتاق پرو هست رفتم سمتش اوه زیپ داشت لباسشخواستم ببندم ولی نشد
جئون جئون
کوک: هوم
عااام کمک
کوک: درو باز کردم و رفتم تو
یه دفعه ای اومد ترسیدم و برگشتم سمتش آروم گفتم میشه ببندیش؟؟
کوک: پاهام قفل کرده بود از پشت هم کمرش ترکیده بود هم زیبا خداییش بدنش معرکه بود رفتم آروم سمتش اونم برگشت سمت آینه آرون زیپ لباسش رو دادم بالا برگشتم دیدم سرش پایینه و چشماش بسته بعد بستنش دستم رودورکمرش حلقه کردم و سرم رو گذاشتم روش شونش
ماه من نگفته بودی انقدر خوشگل میشی
ا/ت: هوم برفی منحرف شدی
میدونستی با این لباس دقیقا شبیه ی گرگدرنده ای شدی ک هر لحظه ممکنه آدم رو پاره کنه
ا/ت: توهم مثل اینکه دلت میخواد پارت کنم
نه غلطکردم لباس رو بازکردم رفتم بیرون از ترجمه کمکگرفتم و لباس زو براش خریدم
بریم؟
ا/ت: لباس
خریدم برات
ا/ت:چرا توگرفتی؟
یادگاری از ایران
ا/ت: پس منمیچیزیبرات میگیرم
باش بریم
ا/ت: راه افتادیمدوباره تا چشمم خورد به یه لباس سفید و مشکی ناموسا جذاب وبود
جئون من میخوام اونو برات بگیرم قطعا هم بهت میاد هم اندازت هست
باش بگیر
خودم رفتم گرفتم و اومدم راه افتادیم سمت خونه راهش رو بلد بودیم هرچی نباشه مافیا بدیم
پارت سی نه🖤👸🏻
کوک:همینجوریمیگشتیم مسخره بازی در میاوردیممیخندیدم کگوشیمزنگخورد شماره تهیونگبود
الو
تهیونگ: کجایید شما
هیچیگمشدیم الانم داریممیگردیم
تهیونگ: اها دارید میگردید با عشقتون خوشمیگذره؟؟
تهیونگ خفه شو
جیمین: پریدم گوشی روگرفتم
خوب راسمیگهدیگه وسط خیابون بدبختش نکنی🤣👌🏻
بچهها ببندید دهنتونرو
ا/ت: همه حرفاشونرو شنیدمبا پروییتمام برگشتمگوشیروگرفتمو با حالت فاکی گفتم به پا شما وسط خیابون بهگا نرید
تهیونگ: اهم شمایید ببخشید
با عشقتونخوشمیگذره؟؟ زدم قطع کردم
بگیرگوشیت رو چشممخورد به یه لباسمشکیخیلی دارکبود با شگفتی از زیباییش داشتمنگاشمیکردم
واحجئونبیا بریماونجا بدو
کوک: دستم رو گرفت و رفتیم توی ی مغازه ی لباس مشکب چشمش روگرفته بود خوبخوشگل چه بگی نه چه آره خیلی دارک بود و خفن
توی ترجمه گوگل زدم و به ایرانی اورد فروشنده هم همین کاروکرد اورد داد بهم ک اشاره کرد به ی اتاقت فهمیدم اتاق پرو هست رفتم سمتش اوه زیپ داشت لباسشخواستم ببندم ولی نشد
جئون جئون
کوک: هوم
عااام کمک
کوک: درو باز کردم و رفتم تو
یه دفعه ای اومد ترسیدم و برگشتم سمتش آروم گفتم میشه ببندیش؟؟
کوک: پاهام قفل کرده بود از پشت هم کمرش ترکیده بود هم زیبا خداییش بدنش معرکه بود رفتم آروم سمتش اونم برگشت سمت آینه آرون زیپ لباسش رو دادم بالا برگشتم دیدم سرش پایینه و چشماش بسته بعد بستنش دستم رودورکمرش حلقه کردم و سرم رو گذاشتم روش شونش
ماه من نگفته بودی انقدر خوشگل میشی
ا/ت: هوم برفی منحرف شدی
میدونستی با این لباس دقیقا شبیه ی گرگدرنده ای شدی ک هر لحظه ممکنه آدم رو پاره کنه
ا/ت: توهم مثل اینکه دلت میخواد پارت کنم
نه غلطکردم لباس رو بازکردم رفتم بیرون از ترجمه کمکگرفتم و لباس زو براش خریدم
بریم؟
ا/ت: لباس
خریدم برات
ا/ت:چرا توگرفتی؟
یادگاری از ایران
ا/ت: پس منمیچیزیبرات میگیرم
باش بریم
ا/ت: راه افتادیمدوباره تا چشمم خورد به یه لباس سفید و مشکی ناموسا جذاب وبود
جئون من میخوام اونو برات بگیرم قطعا هم بهت میاد هم اندازت هست
باش بگیر
خودم رفتم گرفتم و اومدم راه افتادیم سمت خونه راهش رو بلد بودیم هرچی نباشه مافیا بدیم
پارت سی نه🖤👸🏻
۱۰.۰k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.