عشق مدرسه ای ۲

عشق مدرسه ای ۲

پارت ۱۰


لیا: تو چرا اینطوری ای کوک؟!


کوک خنده ای کرو و گفت:

کوک: بهت که گفتم( خنده)

لیا: چیو؟

کوک: این که میکشمش.(خنده)

لیا: کی رو کشتی( وحشت)

کوک:( قهقه)

لیا: با توام احمق روانی میگم کی رو کشتی( آوردش تو و سرش داد میزد)

کوک: کسی که قرار بود شوهر عروسکم بشه ولی من نذاشتم..... چون من ...... کشتمش( اول دستشو میاره بالا و موهای لیا رو مرتب میکنه بعد میخنده)

لیا: چ...ی..چی؟( اشک)

کوک: داری گریه میکنی عروسک؟

لیا: تو اونو کشتی؟( گریه)

کوک: اههههههههههه گریه نکن بخاطر اون حرومزاد.ه گریه نکنننننننن( داد)

لیا:تو پیکار کردی روانی قاتل( گریه زیاد)

کوک: من بخاطر عشقم این کارو کردم.( خنده)

لیا: این عشق نیستتتتتتت نیست تو اگه عاشق بودی از اول که منو شناختی عذاب نمیدادییییییییییی.....اصن میدونی چیه؟.....حالم ازت بهم میخوره.( داد)

کوک: ها!(متعجب)

لیا: گفتم حالم...ازت...بهم...میخورهههههههه( داد)

کوک: عروسکم دیگه حرفات بوی عشق نمیده( ناراحت)


[فلش بکم به دوران دبیرستان]


کوک: عروسک تو اینجایی؟(لبخند)

لیا: چی عروسک؟

کوک: اره از این به بعد تصمیم گرفتم بهت بگم عروسک( لبخند)

لیا: اما چرا؟

کوک: شاید چون عین عروسک قشنگی( خنده)



لایک کن و کامنت بزار لطفا🤍🥲