رویای من فصل دو
پارت ۶
*بعد شام*
صوفیا: امروز خیلی خسته شدیم بریم بخوابیم
کوک:( جی وون رو بغل کردم) راست میگه بریم...
سویونگ: بچها خوابن بزار اینجا بمونن..بریم*
** فردا صبح**
یونا: مامان و بابا بیدار شین( رفتم اتاقمون دیدم بابا سرش تو گوشیه و مامانم داره به داداشی شیر میده)..
صوفیا: صبح بخیر خانم خوشگله
یونا: عمو یونگی میگه بیاید صبحونه
کوک: صبح بخیر خوشگلم..بیا ما بریم مامان و داداشی هم بیان
صوفیا: آره شما برید ماهم میایم
*****
کوک:( صبحونه ام رو تموم کردم که صوفیا و جی وون اومدن) بیا جی وون رو بده به من تو غذا تو بخور*
صوفیا: باشه
جینا: یونا بدو بریم با بچه ها حیاط بازی کنیم
یونا: بریمم*
سونا: اینا هیچوقت از بازی خسته نمیشن نه؟
صوفیا: نه😂
*بعد شام*
صوفیا: امروز خیلی خسته شدیم بریم بخوابیم
کوک:( جی وون رو بغل کردم) راست میگه بریم...
سویونگ: بچها خوابن بزار اینجا بمونن..بریم*
** فردا صبح**
یونا: مامان و بابا بیدار شین( رفتم اتاقمون دیدم بابا سرش تو گوشیه و مامانم داره به داداشی شیر میده)..
صوفیا: صبح بخیر خانم خوشگله
یونا: عمو یونگی میگه بیاید صبحونه
کوک: صبح بخیر خوشگلم..بیا ما بریم مامان و داداشی هم بیان
صوفیا: آره شما برید ماهم میایم
*****
کوک:( صبحونه ام رو تموم کردم که صوفیا و جی وون اومدن) بیا جی وون رو بده به من تو غذا تو بخور*
صوفیا: باشه
جینا: یونا بدو بریم با بچه ها حیاط بازی کنیم
یونا: بریمم*
سونا: اینا هیچوقت از بازی خسته نمیشن نه؟
صوفیا: نه😂
۱۵.۸k
۲۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.