فیک مرد جذاب من. پارت ۲
(اسلاید دوم لباس لونا موقع رفتن ب کار ،اسلاید سوم لباس کار لونا)
ویو لونا
داشتم قهوه هارو میبردم ک یهو ریخت روی پسری
لونا: معذرت میخوام
وو..ا..قعا..اا معذرت میخوام
پسره:تو نمیبینی هااااااا هایشششششش
لونا: بزارید تمیزشون کنم براتون
پسره:لازم نکرده برو کناررر
لونا:....................
بعد از چند لحظه رئیس کافه صدام زد
(اسم رئیس کافه سوکجین هست)
سوکجین: لونا امروز میدونستی که کارت خیلی اشتباه بود ؟
لونا: بله. ولی .....
سوکجین: حرف نباشه .. میدونستی اون مرد کی بود
لونا: آخه من...
سوکجین: اون یه مافیاست لونا مافیا
لونا:............... بله .... دیگه تکرار نمیشه
سوکجین: دیگه تکرار نشه وگرنه مجبور میشن اخراجت کنم فهمیدی.. میتونی بری
لونا: بله حتما
ویو ازونا
لونا ک رفت پیش رئیس یهو استرس گرفتم منتظرش موندم که یهو یکی در رو باز کرد
دیدم لونا باچشمای اشکی آمده بیرون
بدو با نگرانی رفتم پیشش
ازونا: چیشده ؟ چی بهت گفت ؟ هاااا بگو که برم پارش کنم
لونا: چیز خاصی نگفت فقدر گفت که اون مرده مافیاست و دفعه ی آخرت باشه وگرنه اخراج میشی همین
ازونا : ای خدا بیا بغلم اشکال ندارد میدونی چکار کنیم اصلا برای خوش گذرونی بریم بار؟
لونا : اوک بریم
ویو لونا
رفتم خونه ازونا هم باهام آمد
رفتم حمام یه دوش ۴۰ مینی گرفتم آمدم بیرون دیدم ازونا داره لباساش رو میپوشه
لونا: پدرصگ چیه این خیلی کوتاههههه
ازونا:عهههه دوست دارم خووووو من دارم میرم خوشگذرونییییی
لونا: اوکککک
ازونا در کمدم رو باز کرد یه لباس برام درآورد
ازونا: این لباسه خیلی خوبههه لونا بهت میاددددد
لونا:خیلی کوتاهههه
ازونا: همین خوبه بابا وگرنه نمیام اصلااااا ایشششش
لونا:هوففففف باشههههه
رفتم لباسم رو بپوشم
(عکسش رو میزارم)
یه آرایش کم کردم
و با ازونا رفتیم بار
وقتی که رفتیم اونجا یهوووو
بقیش پارت بعدددددددی
لایک و کامنت و همچنین فالو یادت نره خشملییی ♥️♥️♥️♥️♥️♥️
ویو لونا
داشتم قهوه هارو میبردم ک یهو ریخت روی پسری
لونا: معذرت میخوام
وو..ا..قعا..اا معذرت میخوام
پسره:تو نمیبینی هااااااا هایشششششش
لونا: بزارید تمیزشون کنم براتون
پسره:لازم نکرده برو کناررر
لونا:....................
بعد از چند لحظه رئیس کافه صدام زد
(اسم رئیس کافه سوکجین هست)
سوکجین: لونا امروز میدونستی که کارت خیلی اشتباه بود ؟
لونا: بله. ولی .....
سوکجین: حرف نباشه .. میدونستی اون مرد کی بود
لونا: آخه من...
سوکجین: اون یه مافیاست لونا مافیا
لونا:............... بله .... دیگه تکرار نمیشه
سوکجین: دیگه تکرار نشه وگرنه مجبور میشن اخراجت کنم فهمیدی.. میتونی بری
لونا: بله حتما
ویو ازونا
لونا ک رفت پیش رئیس یهو استرس گرفتم منتظرش موندم که یهو یکی در رو باز کرد
دیدم لونا باچشمای اشکی آمده بیرون
بدو با نگرانی رفتم پیشش
ازونا: چیشده ؟ چی بهت گفت ؟ هاااا بگو که برم پارش کنم
لونا: چیز خاصی نگفت فقدر گفت که اون مرده مافیاست و دفعه ی آخرت باشه وگرنه اخراج میشی همین
ازونا : ای خدا بیا بغلم اشکال ندارد میدونی چکار کنیم اصلا برای خوش گذرونی بریم بار؟
لونا : اوک بریم
ویو لونا
رفتم خونه ازونا هم باهام آمد
رفتم حمام یه دوش ۴۰ مینی گرفتم آمدم بیرون دیدم ازونا داره لباساش رو میپوشه
لونا: پدرصگ چیه این خیلی کوتاههههه
ازونا:عهههه دوست دارم خووووو من دارم میرم خوشگذرونییییی
لونا: اوکککک
ازونا در کمدم رو باز کرد یه لباس برام درآورد
ازونا: این لباسه خیلی خوبههه لونا بهت میاددددد
لونا:خیلی کوتاهههه
ازونا: همین خوبه بابا وگرنه نمیام اصلااااا ایشششش
لونا:هوففففف باشههههه
رفتم لباسم رو بپوشم
(عکسش رو میزارم)
یه آرایش کم کردم
و با ازونا رفتیم بار
وقتی که رفتیم اونجا یهوووو
بقیش پارت بعدددددددی
لایک و کامنت و همچنین فالو یادت نره خشملییی ♥️♥️♥️♥️♥️♥️
۴.۳k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.