وقتیـ بهتـ خیانتـ میکنهـ و تو.... 1/3
وقتیـ بهتـ خیانتـ میکنهـ و تو.... 1/3
ویو یونگ هی
هی چند روزیه که جین باهام سرده و ازش میپرسم چرا اخرش کارمون به دعوا میکشه
اخه یعنی چقد تو اون شرکت لعنتی کار داره؟
فلش بک به شب قبل:
ویو راوی
جین از در خونه خسته و سرد میاد تو....
ی: سلام چاگیاااا خسته نباشی
ج: سلام، مرسی(من نگم دیگه خودتون بدونین سرد صحبت می کنه)
ی: جین، میشه بپرسم چرا انقدر سرد و خشکی؟
ج: به تو ربطی نداره
ی: یعنی چی من زنتم
ج: همین که شنیدی، امشبم برا تنبیه رو کاناپه میخوابی
ی: ولی من ک
ج: حرف نباشه(نسبتن بلند)
ی: باشه(با بغض)
پایان فلش بک:
حرفایی که یونگی هی تو دلش میزنه:
نه! نه!
من نباید بهش شک کنم نه
اه ولش الان براش یه ناهار درست میکنم میبرم شرکت شاید حداقل الان سرحال باشه
نیم ساعت بعد یونگ هی توی شرکت:
خب خب برم برا شوهر گلمممم غذا ببرم وای وای،(بدبخت نمیدونی چجوری میخوام برینم بهت😃)
عه عجیبه منشی عفریتش نیست، ولش.... وایسا، وایسا، ای، این صدای ناله از اتاقه جینه؟
ویو راوی گللل 💐
که یونگ هی درو وا کرد و چیزی که نباید میدی رو دید! شوهرش در حاله سک.س با بهترین دوستش یا همون منشی جین دید
که ظرف از دستش افتاد
ی: ج، ج، جینا؟ اینجا چخبره(بغض شدید)
ج: داری میبینی
ی: چر
ج: چون دوست داشتم، برام تکراری شدی، حالام برو خونه و وسایلتو جمع کن و برو
ی: ا، اما....
-چند ثانیه سکوت-
ی: خدافظ جناب کیم
و خانم مین می سان، اوه بهتر بگم کیم می سان
و با گریه و بغض از اونجا رفت
ویو جین:
نمیدونم اما احساس میکنم کارم اشتباه بود(احساس میکنی پدرسوختههههه🥲)
اه ولش کن
ج: چاگیا برو خونت وسایلتو جمع کن، میام دنبالت بریم خونه ی من
م: چشم ددی جونممم(زهر زنبور بره تو کو. نتتتت)
یک ربع بعد....
•••••••••••••/بچها برای دو پارتی جا نمیشه سه پارتش کردم و اینکه دیدین دوستای صمیمی به هم فحش میدن؟ منظور یونگ هی از عفریته به دوستش سر شوخی بود
ویو یونگ هی
هی چند روزیه که جین باهام سرده و ازش میپرسم چرا اخرش کارمون به دعوا میکشه
اخه یعنی چقد تو اون شرکت لعنتی کار داره؟
فلش بک به شب قبل:
ویو راوی
جین از در خونه خسته و سرد میاد تو....
ی: سلام چاگیاااا خسته نباشی
ج: سلام، مرسی(من نگم دیگه خودتون بدونین سرد صحبت می کنه)
ی: جین، میشه بپرسم چرا انقدر سرد و خشکی؟
ج: به تو ربطی نداره
ی: یعنی چی من زنتم
ج: همین که شنیدی، امشبم برا تنبیه رو کاناپه میخوابی
ی: ولی من ک
ج: حرف نباشه(نسبتن بلند)
ی: باشه(با بغض)
پایان فلش بک:
حرفایی که یونگی هی تو دلش میزنه:
نه! نه!
من نباید بهش شک کنم نه
اه ولش الان براش یه ناهار درست میکنم میبرم شرکت شاید حداقل الان سرحال باشه
نیم ساعت بعد یونگ هی توی شرکت:
خب خب برم برا شوهر گلمممم غذا ببرم وای وای،(بدبخت نمیدونی چجوری میخوام برینم بهت😃)
عه عجیبه منشی عفریتش نیست، ولش.... وایسا، وایسا، ای، این صدای ناله از اتاقه جینه؟
ویو راوی گللل 💐
که یونگ هی درو وا کرد و چیزی که نباید میدی رو دید! شوهرش در حاله سک.س با بهترین دوستش یا همون منشی جین دید
که ظرف از دستش افتاد
ی: ج، ج، جینا؟ اینجا چخبره(بغض شدید)
ج: داری میبینی
ی: چر
ج: چون دوست داشتم، برام تکراری شدی، حالام برو خونه و وسایلتو جمع کن و برو
ی: ا، اما....
-چند ثانیه سکوت-
ی: خدافظ جناب کیم
و خانم مین می سان، اوه بهتر بگم کیم می سان
و با گریه و بغض از اونجا رفت
ویو جین:
نمیدونم اما احساس میکنم کارم اشتباه بود(احساس میکنی پدرسوختههههه🥲)
اه ولش کن
ج: چاگیا برو خونت وسایلتو جمع کن، میام دنبالت بریم خونه ی من
م: چشم ددی جونممم(زهر زنبور بره تو کو. نتتتت)
یک ربع بعد....
•••••••••••••/بچها برای دو پارتی جا نمیشه سه پارتش کردم و اینکه دیدین دوستای صمیمی به هم فحش میدن؟ منظور یونگ هی از عفریته به دوستش سر شوخی بود
۱۰.۷k
۰۴ دی ۱۴۰۲