My wild mafia پارت 25
در جعبرو باز کرد چشماش چهار تا شده بود از صندلی بلند شد ی ب من نگا کرد ی ب جعبه رفتم سمتش در گوشش با صدای اروم گفتم ات. داری پدر میشی ببب یهو ویندوزش پرید تازه فهمید چی شده اومد سمتم بغلم کرد رو هوا میچرخوندم
ات. با خنده گفتم ایی جیمین بچه مراقب باش
گذاشتم پایین محکم بغلم کرده بود تماممم صورتمو هعی میبوسید لبشو کبوند ب لبم سطحی بوسید
جیمین. ممنونم ات ممنونم وای خدا باورم نمیشه دارم بابا میشم
زانو زد جلو سرشو گذاشت رو شکمم یهو احساس کردم لباسم داره خیس میشه سر جیمینو اوردم بالا ای خدا داشت گریه میکرد دلم لرزید براش نشستم جلوش با دستام اشکاشو پاک کردم
ات. بیبیهه من گریه نکنن
جیمین. من واقعا مععذرت میخوام این مدت کم اهمیتی کردم بهت واقعا ذهنم مشغول بود هق انگار ی احساسی بهم میگفت ی اتفاقی از طرف تو میوفته ک فکنم حس کردم قرار بود بابا بشم هق بیبی من قول میدم همسر و پدر خوبی برای تو بچمون بشم 🥺
ات. معلومه ک میشی تو ی همسررر عالی و ی پدر عالی هستی دستمو گذاشتم رو شکمم با صدای بچگونه گفتم ایی گریه نتون دیده باباییی منم نالاحت میشم خبب
جیمین خندش گرفت شرمو بوس کرد بلند شدم اهنگ A Thousand Yearsگذاشتم (اهنگش خیلی قشنگه دوست داشتید گوش بدید) جیمین دستمو گرفت دستشو گذاشت پشت کمرم منم دستامو گذاشتم دور گردنش داشتیم اروم میرقصیدیم ک جیمین اومد بغل گوشم گفت
جیمین. مامان کوچولو من دوست دارم نمیدونم جرا بغضم گرفت با بغض گفتم ات. منم عاشقتم بابا موچی🥺جیمینم بغض داشت جفتمون خوشحال بودیم نزدیک هم شدیم همو بوسیدیم بعد مدتی از هم جدا شدیم و پیشونیمونو چسبوندیم ب هم جیمین دستشو گذاشت رو شکمم منم دستمو گذاشتم رو دستش اون شب بهترین شب بود خبر دار شدیم داریم پدر مادر میشیم حس جالبی داشت از مافیای وحشیت ک لقب داشت بچه دار بشی اما اون از ی مافیا وحشی من تبدیل شده بود ب کل زندگیم اولش فکر میکردم خیلی زندگیم بد باشه ولی جیمین منو خوشبخت ترین ادم روی زمین کرد لبخندی زدم ب جیمین گفتم ات. عاشقتم اخههه مافیای وحشی منن
جیمین خندید گفت. باید بریم دکتر ببینیم بچه سالمه و جنسیتشو بفهمیم کی میگن
ات. اوکییی جیمین جلو زانو زد کفشامو در اورد گفت. از این ب بعد کفشه پاشنه بلند نپوش ب کمرت مخصوصا حامله ای اسیب میزنه براید استایل بغلم کرد بردم بالا لباسامونو عوض کردیم دراز کشیدم جیمینم دراز کشید سرمو بوسید سرمو گذاشتم روسینش خوابیدم
فردا
اینم پارت 25یکم بگذره پارت بعدم میذارم روز خوبی داشته باشید نمیدونم چرا سر این فیک گریم گرفت انگار من حامله شدم جای ات گریم گرفت🤣🤣🤣امتحانات رو مغزم فشار اورده ببخشید 😂
ات. با خنده گفتم ایی جیمین بچه مراقب باش
گذاشتم پایین محکم بغلم کرده بود تماممم صورتمو هعی میبوسید لبشو کبوند ب لبم سطحی بوسید
جیمین. ممنونم ات ممنونم وای خدا باورم نمیشه دارم بابا میشم
زانو زد جلو سرشو گذاشت رو شکمم یهو احساس کردم لباسم داره خیس میشه سر جیمینو اوردم بالا ای خدا داشت گریه میکرد دلم لرزید براش نشستم جلوش با دستام اشکاشو پاک کردم
ات. بیبیهه من گریه نکنن
جیمین. من واقعا مععذرت میخوام این مدت کم اهمیتی کردم بهت واقعا ذهنم مشغول بود هق انگار ی احساسی بهم میگفت ی اتفاقی از طرف تو میوفته ک فکنم حس کردم قرار بود بابا بشم هق بیبی من قول میدم همسر و پدر خوبی برای تو بچمون بشم 🥺
ات. معلومه ک میشی تو ی همسررر عالی و ی پدر عالی هستی دستمو گذاشتم رو شکمم با صدای بچگونه گفتم ایی گریه نتون دیده باباییی منم نالاحت میشم خبب
جیمین خندش گرفت شرمو بوس کرد بلند شدم اهنگ A Thousand Yearsگذاشتم (اهنگش خیلی قشنگه دوست داشتید گوش بدید) جیمین دستمو گرفت دستشو گذاشت پشت کمرم منم دستامو گذاشتم دور گردنش داشتیم اروم میرقصیدیم ک جیمین اومد بغل گوشم گفت
جیمین. مامان کوچولو من دوست دارم نمیدونم جرا بغضم گرفت با بغض گفتم ات. منم عاشقتم بابا موچی🥺جیمینم بغض داشت جفتمون خوشحال بودیم نزدیک هم شدیم همو بوسیدیم بعد مدتی از هم جدا شدیم و پیشونیمونو چسبوندیم ب هم جیمین دستشو گذاشت رو شکمم منم دستمو گذاشتم رو دستش اون شب بهترین شب بود خبر دار شدیم داریم پدر مادر میشیم حس جالبی داشت از مافیای وحشیت ک لقب داشت بچه دار بشی اما اون از ی مافیا وحشی من تبدیل شده بود ب کل زندگیم اولش فکر میکردم خیلی زندگیم بد باشه ولی جیمین منو خوشبخت ترین ادم روی زمین کرد لبخندی زدم ب جیمین گفتم ات. عاشقتم اخههه مافیای وحشی منن
جیمین خندید گفت. باید بریم دکتر ببینیم بچه سالمه و جنسیتشو بفهمیم کی میگن
ات. اوکییی جیمین جلو زانو زد کفشامو در اورد گفت. از این ب بعد کفشه پاشنه بلند نپوش ب کمرت مخصوصا حامله ای اسیب میزنه براید استایل بغلم کرد بردم بالا لباسامونو عوض کردیم دراز کشیدم جیمینم دراز کشید سرمو بوسید سرمو گذاشتم روسینش خوابیدم
فردا
اینم پارت 25یکم بگذره پارت بعدم میذارم روز خوبی داشته باشید نمیدونم چرا سر این فیک گریم گرفت انگار من حامله شدم جای ات گریم گرفت🤣🤣🤣امتحانات رو مغزم فشار اورده ببخشید 😂
۳۵.۰k
۲۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.