فیک «مافیای پنهان» part 13
اسماته💯
ته : پس این بیبی گرل نیاز به یچیزی داره
ات : اومم یجوراییی
ات ویو
وقتی اینو گفتم اومد نزدیک گردنم و شروع کرد به مارک کردن بعدش شروع کرد به در اوردن لباسام بعدش شلوارشو در اورد و کمربنشو انداخت اونور و ادامه داد کم کم داشت میرسید به پایین بعدش لباس زیرشو در اورد و وقتی دی*کشو دیدم چشمام گرد شد خدای من خیلی بزرگ بود کم کم ۲۶ سانت بود فقط امید وار بودم که ملایم انجامش بده
ته : نترس یجوری انجامش میدم که توعم لذت ببری ( سرورانی که در اعمال خاکسپاری یاری دادند)
ات : اوهوم
ات ویو
بعدش دیکشو کرد توم یهو جیغ کشیدم ولی خب ریکشنی نشون نداد چون طبیعی بود و بعدش شروع کرد توم تلمبه زدن دیکشو تا زیر نافم حس میکردم بعد نزدیکم شد
ته : چطوره پرنسسم ؟
ات : ددییی ( با ناله ی ریز )
ته : بیبی گرل چطوره یکم خشن ترش کنم؟
ات : اوهوم ( با درد )
ات ویو
همین الانشم به اندازه کافی درد میکشیدم ولی خب چون میخواستم به خشن ترین حالت ممکن خودش برسونتش قبول کردم اونم تلمبه هاشو محکم تر کرد در حدی که نفس کشیدن برام سخت بود اما تحمل کردم بلاخره بعد چند راند ارضا شدیم جفتمون بعدش تهیونگ شروع کرد زیر دلمو ماساژ داد که دردش کم شه
ته : بیبی خوبی ؟
ات : اوهوم تو چطور ؟
ته : خوبم ببخشید اگه زیادی خشن بود
ات : اشکالی نداره بیبی
اینم اسماتش 🌝💪🏻
ته : پس این بیبی گرل نیاز به یچیزی داره
ات : اومم یجوراییی
ات ویو
وقتی اینو گفتم اومد نزدیک گردنم و شروع کرد به مارک کردن بعدش شروع کرد به در اوردن لباسام بعدش شلوارشو در اورد و کمربنشو انداخت اونور و ادامه داد کم کم داشت میرسید به پایین بعدش لباس زیرشو در اورد و وقتی دی*کشو دیدم چشمام گرد شد خدای من خیلی بزرگ بود کم کم ۲۶ سانت بود فقط امید وار بودم که ملایم انجامش بده
ته : نترس یجوری انجامش میدم که توعم لذت ببری ( سرورانی که در اعمال خاکسپاری یاری دادند)
ات : اوهوم
ات ویو
بعدش دیکشو کرد توم یهو جیغ کشیدم ولی خب ریکشنی نشون نداد چون طبیعی بود و بعدش شروع کرد توم تلمبه زدن دیکشو تا زیر نافم حس میکردم بعد نزدیکم شد
ته : چطوره پرنسسم ؟
ات : ددییی ( با ناله ی ریز )
ته : بیبی گرل چطوره یکم خشن ترش کنم؟
ات : اوهوم ( با درد )
ات ویو
همین الانشم به اندازه کافی درد میکشیدم ولی خب چون میخواستم به خشن ترین حالت ممکن خودش برسونتش قبول کردم اونم تلمبه هاشو محکم تر کرد در حدی که نفس کشیدن برام سخت بود اما تحمل کردم بلاخره بعد چند راند ارضا شدیم جفتمون بعدش تهیونگ شروع کرد زیر دلمو ماساژ داد که دردش کم شه
ته : بیبی خوبی ؟
ات : اوهوم تو چطور ؟
ته : خوبم ببخشید اگه زیادی خشن بود
ات : اشکالی نداره بیبی
اینم اسماتش 🌝💪🏻
۲۴.۳k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.