رمان عشق سیاه و سفید...! part:22
(ا/ت نتونست جلوی کیونگو بگیره.... و کیونگ سریع فدم برداشت و رفت به سمت پله ها و بالا رفت)
ا/ت: واییی نتونستن جلوشو بگیرم(نگران)
(دویید دنبال کیونگ و کیونگ رسید پیش لونا و ا/ت هم پشت کیونگ بود)
کیونگ: هع(پوزخند)
کیونگ: چطور جرات کردی دوست دختر منو جلو اون همه دانش اموز خیس کنی؟! هان؟!
لونا: چیه پیشی کوچولوت اومده زود بهت خبر داده(ابرو میندازه بالا)
کیونگ:خفشوووو(داد)
کیونگ: جواب منو بده عوضی!! چطور تونستی؟!
لونا: اون پیشی کوچو(تا میخواست حرفشو بزنه کیونگ میاد جلو و یه سیلی محکم میزنه تو صورت لونا همه حتی ا/ت که پشت کیونگ وایستاده بود دهنشون یه متر باز میمونه و جلو دهنشونو میگیرن چون واقعا لونا بد کتک خورد که مشخصه میتونم بگم حقش بوده🤌🏻😑)
(لونا دیگه هیچ حرفی نمیتونی بزنه و فعلا پخش زمینه جوری که دستاشو گذاشته رو زمین و پاهاش درازه و ناتوان برای بلند شدن)
(همینجوری کیونگ به صورت عصبانی خیره به چشای لوناست و لونا هن با ترس بهش نگاه میکنه و میتونیم بگیم این وسط اون دوتا دوستای لونا کجان؟! بله تا وقتی که کیونگ به لونا یه سیلی زد رفتن به مدیر خبر دادن)
☆
☆
بعد چند مین.....
(مدیر میرسه با حالت پژمردع و عصبانی....)
مدیر: کیونگ!(داد)
کیونگ: بله
مدیر: ت به لونا کتک زدی؟!
کیونگ: بله
مدیر: هع چقد خوب وایمیسی میگی اره میدونی الان مجازاتت چیه؟!
مدیر: بیا دفتر تا حسابتو برسم....
(مدیر میره و کیونگ پشت سر مدیر تا دفتر راه میوفته)
ا/ت: واییی نتونستن جلوشو بگیرم(نگران)
(دویید دنبال کیونگ و کیونگ رسید پیش لونا و ا/ت هم پشت کیونگ بود)
کیونگ: هع(پوزخند)
کیونگ: چطور جرات کردی دوست دختر منو جلو اون همه دانش اموز خیس کنی؟! هان؟!
لونا: چیه پیشی کوچولوت اومده زود بهت خبر داده(ابرو میندازه بالا)
کیونگ:خفشوووو(داد)
کیونگ: جواب منو بده عوضی!! چطور تونستی؟!
لونا: اون پیشی کوچو(تا میخواست حرفشو بزنه کیونگ میاد جلو و یه سیلی محکم میزنه تو صورت لونا همه حتی ا/ت که پشت کیونگ وایستاده بود دهنشون یه متر باز میمونه و جلو دهنشونو میگیرن چون واقعا لونا بد کتک خورد که مشخصه میتونم بگم حقش بوده🤌🏻😑)
(لونا دیگه هیچ حرفی نمیتونی بزنه و فعلا پخش زمینه جوری که دستاشو گذاشته رو زمین و پاهاش درازه و ناتوان برای بلند شدن)
(همینجوری کیونگ به صورت عصبانی خیره به چشای لوناست و لونا هن با ترس بهش نگاه میکنه و میتونیم بگیم این وسط اون دوتا دوستای لونا کجان؟! بله تا وقتی که کیونگ به لونا یه سیلی زد رفتن به مدیر خبر دادن)
☆
☆
بعد چند مین.....
(مدیر میرسه با حالت پژمردع و عصبانی....)
مدیر: کیونگ!(داد)
کیونگ: بله
مدیر: ت به لونا کتک زدی؟!
کیونگ: بله
مدیر: هع چقد خوب وایمیسی میگی اره میدونی الان مجازاتت چیه؟!
مدیر: بیا دفتر تا حسابتو برسم....
(مدیر میره و کیونگ پشت سر مدیر تا دفتر راه میوفته)
۴.۸k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.