عشق غیر منتظره part ³⁹
انچه گذشت
رفتم کار های ترخیص رو انجام بدم که دیدم....
part ³⁹
ات ویو
دیدم بچه ها اومدن
+شما اینجا چیکار میکنید؟
♡شنیدیم تهیونگ تصادف کرده گفتیم بیایم ببینیمش الان حالش چه طوره
+خوبه میخواستم کار های ترخیص رو انجام بدم
×نه ات بده من میرم
+واقعا ؟
×اره
+باشه ممنون
کوک رفت کار های ترخیص رو انجام بده ما هم رفتیم پیش تهیونگ
اول من رفتم داخل ببینم بیدار شده یا نه دیدم بیداره
+بیدار شدی؟
_اره تازه بیدار شدم
+بهتری؟
_نبودم تورو دیدم خوب شدم😁
+مسخره😂
+بچه ها اومدن میخوان تورو ببینن میرم صداشون کنم
(اومدن داخل)
٪هی پسر تو که هیچیت نمیشد چرا تصادف کردی؟
_از دست زن داداش خوشگلت
+سکوت...
♡خب حالا این حرف هارو ولش کن مهم اینه الان سلامتی
_اوهوم
یکم بچه ها با تهیونگ حرف زدن که کوک اومد
×خب میتونیم بریم
اومدین بیرون سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه ما
بچه ها یکم خونه ما موندن و رفتن
(چند روز بعد )
توی این چند روز تهیونگ کچلم کرده از بس که غر میزنه
_اتتتتت
بفرما دوباره شروع شد
+بله؟
_بیا
+جانم چی شده؟
_چرا من زود تر خوب نمیشم
+تهیونگ دیگه خوب شدی دیروز هم که گچ دستت رو باز کردی الان هم خوبی فقط یکم درد میکنه همین وگرنه خوبی
_واقعا خوب شدم ؟
+بلههه
_خواب باشه برو به کارت برس
+پناه بر خدا (و رفت طرف اشپز خونه)
امروز باید با تهیونگ حرف بزنم بلخره باید بهش بگم بخشیدمش توی اتاق کارش بود پس رفتم پیشش
ته ویو
حدودا ۵ یا ۶ روزی میگذره که من تصادف کردم و هر روز ار ات میپرسم منو بخشیده یا نه هنوز جواب نمیده گفت باید کامل خوب بشم
حوصله ام سر رفته بود رفتم توی اتاق کارم
داشتم توی سایت و نگاه میکردم که ات در اتاق رو زد
+میتونم بیام تو؟
_البته بیا
+میشه یه لحظه بیای توی سالن؟
_چرا چی شده؟
+میخوام ببینی این چه طوره؟
_چی چه طوره؟
+تو بیا خودت میبینی
اومد دست منو گرفت منو برد توی سالن
وقتی دیدم چی میخواست بهم نشون بده اشک توی چشم هام جمع شد..........
من خیلی کرم دارم خودم میدونم 😁😁
شرایط پارت بعد
۱۰ لایک
۲۰ کامنت
رفتم کار های ترخیص رو انجام بدم که دیدم....
part ³⁹
ات ویو
دیدم بچه ها اومدن
+شما اینجا چیکار میکنید؟
♡شنیدیم تهیونگ تصادف کرده گفتیم بیایم ببینیمش الان حالش چه طوره
+خوبه میخواستم کار های ترخیص رو انجام بدم
×نه ات بده من میرم
+واقعا ؟
×اره
+باشه ممنون
کوک رفت کار های ترخیص رو انجام بده ما هم رفتیم پیش تهیونگ
اول من رفتم داخل ببینم بیدار شده یا نه دیدم بیداره
+بیدار شدی؟
_اره تازه بیدار شدم
+بهتری؟
_نبودم تورو دیدم خوب شدم😁
+مسخره😂
+بچه ها اومدن میخوان تورو ببینن میرم صداشون کنم
(اومدن داخل)
٪هی پسر تو که هیچیت نمیشد چرا تصادف کردی؟
_از دست زن داداش خوشگلت
+سکوت...
♡خب حالا این حرف هارو ولش کن مهم اینه الان سلامتی
_اوهوم
یکم بچه ها با تهیونگ حرف زدن که کوک اومد
×خب میتونیم بریم
اومدین بیرون سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه ما
بچه ها یکم خونه ما موندن و رفتن
(چند روز بعد )
توی این چند روز تهیونگ کچلم کرده از بس که غر میزنه
_اتتتتت
بفرما دوباره شروع شد
+بله؟
_بیا
+جانم چی شده؟
_چرا من زود تر خوب نمیشم
+تهیونگ دیگه خوب شدی دیروز هم که گچ دستت رو باز کردی الان هم خوبی فقط یکم درد میکنه همین وگرنه خوبی
_واقعا خوب شدم ؟
+بلههه
_خواب باشه برو به کارت برس
+پناه بر خدا (و رفت طرف اشپز خونه)
امروز باید با تهیونگ حرف بزنم بلخره باید بهش بگم بخشیدمش توی اتاق کارش بود پس رفتم پیشش
ته ویو
حدودا ۵ یا ۶ روزی میگذره که من تصادف کردم و هر روز ار ات میپرسم منو بخشیده یا نه هنوز جواب نمیده گفت باید کامل خوب بشم
حوصله ام سر رفته بود رفتم توی اتاق کارم
داشتم توی سایت و نگاه میکردم که ات در اتاق رو زد
+میتونم بیام تو؟
_البته بیا
+میشه یه لحظه بیای توی سالن؟
_چرا چی شده؟
+میخوام ببینی این چه طوره؟
_چی چه طوره؟
+تو بیا خودت میبینی
اومد دست منو گرفت منو برد توی سالن
وقتی دیدم چی میخواست بهم نشون بده اشک توی چشم هام جمع شد..........
من خیلی کرم دارم خودم میدونم 😁😁
شرایط پارت بعد
۱۰ لایک
۲۰ کامنت
۱۳.۲k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.