پرستار بچم پارت ۴۳
ات:داری چیکار میکنی برو کنار
کوک:هوم دست گل داداشته مگه ن؟*عصبی*
ات:منظورت چیه برو کنار*وول خوردن*
کوک:لبتو نگاه*عربدههههه*
ات:خب که چی دلیلی نمیبینم ربطی به شما داشته باشه
کوک:به من اجازه نمیدادی به اون پسره میدی*زیر لب*
ات:چیزی گفتی؟
کوک:نه
ات:حالا برو کنار
کوک:نرم؟
ات:برو کنار
کوک:نرم چیمیشه هان*عربده*
ات:این میشه
با پا زدم وسط پاش و فرار کردم....
×پرش زمانی ( چند هفته بعد)
+چند هفته ای اینجوری میگذره و یکم با احساساتم کنار اومدم....داشتم روی میز رو تمیز میکردم که صدای میا در اومد پوف دختره رو مخ رفتم سمتش
میا:میتونی چندتا نوشیدنی خنک آماده کنی؟
ات:حتما
+نوشیدنی ها رو آماده کردم(گذاشتم) و بردم هر جی دنبالش گشتم نبود که صدا از استخر شنیدم بروم و گذاشتم اونجا و خواستم برم که با صدای میا برگشتم
میا: تو هم بیا ات
ات:بله من؟
میا:اوهوم تنها حال نمیده جیمین شی تو هم بیا
جیمین:عام باشه
+مایو رو پوشیدم(گذاشتم) خیلی خجالت میکشیدم جیمسن رفت توی آب اما من لبه استخر نشستم و پاهامو آویزون کردم
جیمین:ات بیا دیگه
ات:عا همینجوری راحتم
جیمین:اتی
ات:نه جیمینی
جیمین:پس با روش خودم میارمت
"پاشو گرفتم و کشیدم که افتاد روم و خیس شد
ات:یاا میگم نه
جیمین:ولی دیکه اومدی
"توی همون حال که بغلم بود به دیواره استخر تکیه دادم و سرمو روی شونش گذاشتم
+جیمین سرشو روی شونم گذاشتم که چشمم به کوک و میا خورد داشتن همدیگه رو با لذت میبوسیدن ناراحتی ته وجودم رو گرفت ولی نگاهمو به جیمین دادم تا متوجه نشن که جیمین کمرمو محکم روی خودش قفل کرد
_جیمین نزدیک ات شد نمیتونستم اعصبانیتمو کنترل کنم هر لحظه ممکن بود بزنم جرش بدم میا بوسیدم منم با اینکه راضی نبودم اما همراهیش کردم
کوک:هوم دست گل داداشته مگه ن؟*عصبی*
ات:منظورت چیه برو کنار*وول خوردن*
کوک:لبتو نگاه*عربدههههه*
ات:خب که چی دلیلی نمیبینم ربطی به شما داشته باشه
کوک:به من اجازه نمیدادی به اون پسره میدی*زیر لب*
ات:چیزی گفتی؟
کوک:نه
ات:حالا برو کنار
کوک:نرم؟
ات:برو کنار
کوک:نرم چیمیشه هان*عربده*
ات:این میشه
با پا زدم وسط پاش و فرار کردم....
×پرش زمانی ( چند هفته بعد)
+چند هفته ای اینجوری میگذره و یکم با احساساتم کنار اومدم....داشتم روی میز رو تمیز میکردم که صدای میا در اومد پوف دختره رو مخ رفتم سمتش
میا:میتونی چندتا نوشیدنی خنک آماده کنی؟
ات:حتما
+نوشیدنی ها رو آماده کردم(گذاشتم) و بردم هر جی دنبالش گشتم نبود که صدا از استخر شنیدم بروم و گذاشتم اونجا و خواستم برم که با صدای میا برگشتم
میا: تو هم بیا ات
ات:بله من؟
میا:اوهوم تنها حال نمیده جیمین شی تو هم بیا
جیمین:عام باشه
+مایو رو پوشیدم(گذاشتم) خیلی خجالت میکشیدم جیمسن رفت توی آب اما من لبه استخر نشستم و پاهامو آویزون کردم
جیمین:ات بیا دیگه
ات:عا همینجوری راحتم
جیمین:اتی
ات:نه جیمینی
جیمین:پس با روش خودم میارمت
"پاشو گرفتم و کشیدم که افتاد روم و خیس شد
ات:یاا میگم نه
جیمین:ولی دیکه اومدی
"توی همون حال که بغلم بود به دیواره استخر تکیه دادم و سرمو روی شونش گذاشتم
+جیمین سرشو روی شونم گذاشتم که چشمم به کوک و میا خورد داشتن همدیگه رو با لذت میبوسیدن ناراحتی ته وجودم رو گرفت ولی نگاهمو به جیمین دادم تا متوجه نشن که جیمین کمرمو محکم روی خودش قفل کرد
_جیمین نزدیک ات شد نمیتونستم اعصبانیتمو کنترل کنم هر لحظه ممکن بود بزنم جرش بدم میا بوسیدم منم با اینکه راضی نبودم اما همراهیش کردم
۲۵.۱k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.