عشق یک طرفه پارت ۴
کوک ویو
دیدم دارن در میزنن سریع از اتاق خارج شدم و رفتم درو باز کردم دیدم جیمین با چهره ی پریشون و نفس نفس زنان پشت دره سریع اومد روی مبل نشست و گفت : گرگینه ها .... گرگینه ها حمله کردن انگار یه انسان دیدن میخوان ... .. میخوان اونو بگیرن
بعد از حرف جیمین دیدم صدای شکستن یه چیزی از بالا میاد سریع دییدم توی اتاق که دیدم ات رو دارن میبرن سریع به ته حمله کردم ( ته داشت ات رو میبرد) و ات رو ول کرد و با بقیه در رفتن
دیدم ات گوشه ی اتاق مظلومانه گریه میکنه سریع رفت پیشش گفتم حالت خوبه گفت نه دیدم بازوی سمت چپش داره خون میاد
با خودم گفتم چرا این دختر انقدر آسیب میبینه خدایا گناه دارههه
دیدم دارن در میزنن سریع از اتاق خارج شدم و رفتم درو باز کردم دیدم جیمین با چهره ی پریشون و نفس نفس زنان پشت دره سریع اومد روی مبل نشست و گفت : گرگینه ها .... گرگینه ها حمله کردن انگار یه انسان دیدن میخوان ... .. میخوان اونو بگیرن
بعد از حرف جیمین دیدم صدای شکستن یه چیزی از بالا میاد سریع دییدم توی اتاق که دیدم ات رو دارن میبرن سریع به ته حمله کردم ( ته داشت ات رو میبرد) و ات رو ول کرد و با بقیه در رفتن
دیدم ات گوشه ی اتاق مظلومانه گریه میکنه سریع رفت پیشش گفتم حالت خوبه گفت نه دیدم بازوی سمت چپش داره خون میاد
با خودم گفتم چرا این دختر انقدر آسیب میبینه خدایا گناه دارههه
۵۴.۶k
۲۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.