کسی که زندگیمو از این رو به اون رو کرد
کسی که زندگیمو از این رو به اون رو کرد
Part6
ا/ت ویو
جونگ هون:مگه همین الان نگفتم بهم بگو ددییی؟( با داد)
شاید خودت دلت میخواد اذیت شی و تا صبح زیرم داد بکشی
و همینطور باید بگم نه بیرون نمیرم بیاد جلوی خودم لباستو عوض کنی همین حالا
داشت گریم میگرفت، بغض تو گلوم بود، دلم میخواست گریه کنم..
جونگ هون:شنیدی یا دوباره بگم؟؟
گفتم:ب...باشه ددی
جونگ هون:آفرین بیبی گرل، حالا لباستو در بیار
لباسمو آروم آروم داشتم در میاورد
سعی میکردم با دستم روی بدنم بگیرم تا خیلی بدنم دیده نشه
جونگ هون:چیه؟ نکنه نمیخوای بدنتو ببینم هوم؟
خب به هر حال فرقی نمیکنه، امشب که میبینم!
خدا بهم رحم کنه....
لباس جدیدمو پوشیدم..
جونگ هون ویو
خدای من....
چقدر خوردنی و کیوت شده بود با اون لباس
گفتم :اوه بیبی گرل چقدر کیوت شدی
ظاهرا بخاطر اینکه سرش داد کشیدم ناراحت شده
بغض کرده بود.
اخه قیافشو نگاه کن چقد کیوت ناراحته
اخه چقدر یه نفر میتونی کیوت باشه؟
رفتم پیشش و بغلش کردم
موهاش بوی کارامل میداد و خیلی پوست نرمی داشت
با دستام گونه هاشو نوازش میکردم
خیلی نرم بودن
دلم میخواست......
Part6
ا/ت ویو
جونگ هون:مگه همین الان نگفتم بهم بگو ددییی؟( با داد)
شاید خودت دلت میخواد اذیت شی و تا صبح زیرم داد بکشی
و همینطور باید بگم نه بیرون نمیرم بیاد جلوی خودم لباستو عوض کنی همین حالا
داشت گریم میگرفت، بغض تو گلوم بود، دلم میخواست گریه کنم..
جونگ هون:شنیدی یا دوباره بگم؟؟
گفتم:ب...باشه ددی
جونگ هون:آفرین بیبی گرل، حالا لباستو در بیار
لباسمو آروم آروم داشتم در میاورد
سعی میکردم با دستم روی بدنم بگیرم تا خیلی بدنم دیده نشه
جونگ هون:چیه؟ نکنه نمیخوای بدنتو ببینم هوم؟
خب به هر حال فرقی نمیکنه، امشب که میبینم!
خدا بهم رحم کنه....
لباس جدیدمو پوشیدم..
جونگ هون ویو
خدای من....
چقدر خوردنی و کیوت شده بود با اون لباس
گفتم :اوه بیبی گرل چقدر کیوت شدی
ظاهرا بخاطر اینکه سرش داد کشیدم ناراحت شده
بغض کرده بود.
اخه قیافشو نگاه کن چقد کیوت ناراحته
اخه چقدر یه نفر میتونی کیوت باشه؟
رفتم پیشش و بغلش کردم
موهاش بوی کارامل میداد و خیلی پوست نرمی داشت
با دستام گونه هاشو نوازش میکردم
خیلی نرم بودن
دلم میخواست......
۱۱.۸k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.