p⁷
م،ج:خوبی پسرم
_ممنون جانم
م.ج:امروز اون یکی عموت بود یه مدت زیاد باهاشون قهر بودیم امدن خونه مون تا کینه هارو بندازیم دور گفتن که دختر عموت هم تو مدرسه شماس پیداش کن بیاد
_باشه چشم فقط میشه با کل اکیپ بیام
م.ج:بیا اشکال نداره
_باشه خداحافظ
*کی بود و چیشد ؟
_(خنده) مامانم بودگفت که بابات اینا میان خونه ی ما بیام پیدات کنم باهم بریم نمیدونن ما باهم رل زدیم
*ما رل نزدیم فقط دلتنگی خودمون نشون دادیم
_(ناراحت)
_باش
*ناراحت شدی ؟
*چرا باهام حرف نمیزنی
*ببخشید خب اصن ما باهم ازدواج کردیم
_نچ دیگه هیچی قبول نیست
*ببخشید خب
*ایش جواب بده دیگه
*(دیدم تو کلاس هیچکس نیست پس یه بوس کوچولو رو لپ جین گذاشتم )
_یاااااا
*چی خوشت نیامد اصن میرم ایش
_(واقعا داشت می رفت دستشو گرفتم گذاشتمش رو پام )
*یا داری چی کار میکنی الان یکی میبینه
_خب ببینن مگه نمیدونن منو تو باهمیم
*به هر حال ساعت چنده ؟
_ده دقیقه به ۱۰ (۱۰ شب )
*مگه الان نباید زنگ مدرسه رو بزنن
_چرا تا یه چند دقیقه دیگه میزنن
*میخوام برم بوفه میای
_آره بریم
*میشه بهم دوتا شیر کاکائو و دوتا شکلاتی بهم بدین
فروشنده :بله حتما
_تو چرا انقدر میخوری چاق نمیشی
*عزیزم لاغر بودن استعداد میخواد (غرور )
_ایششش
&زنگ مدرسه به صدا درامد تا پچه ها برن بیرون از مدرسه
*هیهیهی باید توی راه بخوریم
_تا پارکنینگ یه ذره راه هست میمونی یا باهام میای
*باهات میام
_بریم
*بیا
_عه من فک کردم هردوتاشو برا خودت گرفتی
*حالا درست زیاد غذا میخورم ولی پشت سرهم نمیتونم که
_آره دیدیم
*حالا بعضی اوقات اثتسناست
_بلع
_این همه سال تو آمریکا چیکار کردی
*هیچ فقط درس خوندم و رزمی کار کردم
_که اینطور
*تو چه کار کردی
_دل تنگ تو بودم
*(خجالت )
*یعنی هیچی دوست دختر نداشتی
_یدونه فقط اونم دوسال پیش حدود ۲ ماه
_نکنه توداشتی
*نه خیر ولی دوستِ پسر زیاد داشتم
_خیلیم عالی (با خنده )
*درسته
*خب سطل آشغالی کجاست میخوام اینارو بندازم
_دستت باشه نزدیک پارکنیگیم اونجا سطل آشغال هست
*اوکی
.....................................
ویو اعضا
ته :پچه ها میگم که مگه قرار نبود بریم خونه ی جین اینا
نامی :راست میگی
موچی:بریم سریع تر دیگه خب دیر میشه
کوک:تا پارکنینگ باید بدوییم
هوبی :اشکال نداره
شوگا:من حال ندارم
ته:ترو جون جدت عن بازی در نیار بریم
شوگا :باشه بریم
نامی:سه دو یک
موچی :وایی آروم تر بزید منم بیام
کوک:تو تندر بدو
هوبی :بدویید
شوگا :بیا من آرومتر میرم تا باهم بریم
ته:ایشش لوسا خود شوگاهم حال نداشته ها
نامی :ولشون کن هرکی ماشین جدا داره دیگه
موچی :راست میگه ما ماشین جدا داریم خودمون قرار بیایم
_ممنون جانم
م.ج:امروز اون یکی عموت بود یه مدت زیاد باهاشون قهر بودیم امدن خونه مون تا کینه هارو بندازیم دور گفتن که دختر عموت هم تو مدرسه شماس پیداش کن بیاد
_باشه چشم فقط میشه با کل اکیپ بیام
م.ج:بیا اشکال نداره
_باشه خداحافظ
*کی بود و چیشد ؟
_(خنده) مامانم بودگفت که بابات اینا میان خونه ی ما بیام پیدات کنم باهم بریم نمیدونن ما باهم رل زدیم
*ما رل نزدیم فقط دلتنگی خودمون نشون دادیم
_(ناراحت)
_باش
*ناراحت شدی ؟
*چرا باهام حرف نمیزنی
*ببخشید خب اصن ما باهم ازدواج کردیم
_نچ دیگه هیچی قبول نیست
*ببخشید خب
*ایش جواب بده دیگه
*(دیدم تو کلاس هیچکس نیست پس یه بوس کوچولو رو لپ جین گذاشتم )
_یاااااا
*چی خوشت نیامد اصن میرم ایش
_(واقعا داشت می رفت دستشو گرفتم گذاشتمش رو پام )
*یا داری چی کار میکنی الان یکی میبینه
_خب ببینن مگه نمیدونن منو تو باهمیم
*به هر حال ساعت چنده ؟
_ده دقیقه به ۱۰ (۱۰ شب )
*مگه الان نباید زنگ مدرسه رو بزنن
_چرا تا یه چند دقیقه دیگه میزنن
*میخوام برم بوفه میای
_آره بریم
*میشه بهم دوتا شیر کاکائو و دوتا شکلاتی بهم بدین
فروشنده :بله حتما
_تو چرا انقدر میخوری چاق نمیشی
*عزیزم لاغر بودن استعداد میخواد (غرور )
_ایششش
&زنگ مدرسه به صدا درامد تا پچه ها برن بیرون از مدرسه
*هیهیهی باید توی راه بخوریم
_تا پارکنینگ یه ذره راه هست میمونی یا باهام میای
*باهات میام
_بریم
*بیا
_عه من فک کردم هردوتاشو برا خودت گرفتی
*حالا درست زیاد غذا میخورم ولی پشت سرهم نمیتونم که
_آره دیدیم
*حالا بعضی اوقات اثتسناست
_بلع
_این همه سال تو آمریکا چیکار کردی
*هیچ فقط درس خوندم و رزمی کار کردم
_که اینطور
*تو چه کار کردی
_دل تنگ تو بودم
*(خجالت )
*یعنی هیچی دوست دختر نداشتی
_یدونه فقط اونم دوسال پیش حدود ۲ ماه
_نکنه توداشتی
*نه خیر ولی دوستِ پسر زیاد داشتم
_خیلیم عالی (با خنده )
*درسته
*خب سطل آشغالی کجاست میخوام اینارو بندازم
_دستت باشه نزدیک پارکنیگیم اونجا سطل آشغال هست
*اوکی
.....................................
ویو اعضا
ته :پچه ها میگم که مگه قرار نبود بریم خونه ی جین اینا
نامی :راست میگی
موچی:بریم سریع تر دیگه خب دیر میشه
کوک:تا پارکنینگ باید بدوییم
هوبی :اشکال نداره
شوگا:من حال ندارم
ته:ترو جون جدت عن بازی در نیار بریم
شوگا :باشه بریم
نامی:سه دو یک
موچی :وایی آروم تر بزید منم بیام
کوک:تو تندر بدو
هوبی :بدویید
شوگا :بیا من آرومتر میرم تا باهم بریم
ته:ایشش لوسا خود شوگاهم حال نداشته ها
نامی :ولشون کن هرکی ماشین جدا داره دیگه
موچی :راست میگه ما ماشین جدا داریم خودمون قرار بیایم
۷.۶k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.