خوب شد کلبه ی تنهایی من پنجره داشت
خوب شد کلبه ی تنهایی من پنجره داشت
ورنه میمرد دلم بسکه زتو خاطره داشت
اشک من پای غم عشق تو هر شب جاری
مثل طفلی که به سر وسوسه سرسره داشت
اینکه با بغض بخندی به همه آسان نیست
بانوی قصه تو، بغض دراین حنجره داشت
دود سیگار فقط حال مرا بدتر کرد
عاشق چشم سیاه تو همش دلهره داشت
مصلحت نیست بگویم به کسی تنهایم
چشم خیسم به تماشا هوس منظره داشت
از رضا نیست سکوت منِ شبگرد خیال
این دلم غصه و اندوه که تا خرخره داشت
چنک و دندان گره از بخت بدم باز نکرد
طالع بسته من بیشتر از صد گره داشت
ای دل عاشق من زخم تو را می بوسم
یادگاری که لبم از لب تو یکسره داشت.
ورنه میمرد دلم بسکه زتو خاطره داشت
اشک من پای غم عشق تو هر شب جاری
مثل طفلی که به سر وسوسه سرسره داشت
اینکه با بغض بخندی به همه آسان نیست
بانوی قصه تو، بغض دراین حنجره داشت
دود سیگار فقط حال مرا بدتر کرد
عاشق چشم سیاه تو همش دلهره داشت
مصلحت نیست بگویم به کسی تنهایم
چشم خیسم به تماشا هوس منظره داشت
از رضا نیست سکوت منِ شبگرد خیال
این دلم غصه و اندوه که تا خرخره داشت
چنک و دندان گره از بخت بدم باز نکرد
طالع بسته من بیشتر از صد گره داشت
ای دل عاشق من زخم تو را می بوسم
یادگاری که لبم از لب تو یکسره داشت.
۳.۱k
۲۱ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.