سناریو اسکیز وقتی به بچه ی هفت سالتون دارن درس یاد میدن
چان :
سه تا خرس عروسکی برداشت و گفت
- ببین پسرم من سه تا خرس دارم
& خوب
- اگه من دوتاشو بردارم
& خوب
- چندتا میمونه
& ( درحال فکر کردن زیاد )
- اع بنال دیگه
& پنج تا ؟
- نه پسرم پنج تا که از سه تا بیشتره
& ده تا ؟
- پدرسگگگگگگ
لینو :
بچم لینو خوابیده و تو داری
به دخترتون درس یاد میدی🍥😌
چانگبین :
- این الان کجاش سخته ؟
& همه جاش
- ببین فرض کن من ده تا خیار دارم ( منحرف شدم 🗿 )
& اها
- بعد دوتاشو تو برمیداری ، الان من چند تا خیار دارم
& سه تا
- ( درحال رفتن به سمت دمپایی )
هیونجین :
- عزیزم ببین من دوتا ممه ، چیزه ممد ، ببخشید یعنی موز دارم
& اع
- چیه ؟
& ممه ؟
- اره ، چیزه نه
& مامانی بابا داره درباره ی ممه هات حرف میزنه ( داد )
( و اتی که که داره با کفگیر به سمت اتاق میره )
هان :
بچم نتونسته دو منهای دو رو به بچتون بفهمونه برای همین
تورو صدا کرده که باهم بهش یاد بدین
نکته : بازم بچتون چیزی نفهمیده
فلیکس:
- این خیلی اسونه
& نه نیست
- هست
& نیست
- ببین تو بلدی
& خوب بپرس بابایی
- دو منهای سه ( ودف فلیکس جان ، بچم ریاضیش ضعیفه دیگه )
& پنج تا
- افرین دیدی بلدی
خوب به مامانی بگو ازت سوال بپرسه
& مامانی بیا تو اتاق ( داد )
باشه
رفتی داخل
چیه پسرم
& بابایی بهم ریاضی یاد داد ، ازم ریاضی سوال کن
پنج منهای سه
& شیش تا ( با اعتماد بنفس )
فلیکسسسسس
سونگمین :
- ببین من دوتا انگشت دارم ( انگشت وسط و انگشت اشارشو بالا اورد )
& اوهوم
- اگه یکی شو بردارم چند تا میمونه ( انگشت اشارشو پایین اورد )
& فاک تا ؟
- چیی ؟
& بابایی داری فاک نشون میدی
- بیشعوررررر
جونگین :
( درحال زنگ زدن به هیونجین بخاطر سوالی که بچتون پرسیده )
- الو هیونجین
* سلام جونگین چیه ؟
- میگم بیست منهای دو چند میشه ؟
* جونگین من خا....
بچه ها اینم اولین سناریو از همه ی اعضا
امید وارم خوشتون اومده باشه
میدونم خیلی مسخره بود ولی خوب ☺
نظرتونو تو کامنتا برام بنویسید
دوستون دارم جوجوهام 🐣🐣
بای بای
سه تا خرس عروسکی برداشت و گفت
- ببین پسرم من سه تا خرس دارم
& خوب
- اگه من دوتاشو بردارم
& خوب
- چندتا میمونه
& ( درحال فکر کردن زیاد )
- اع بنال دیگه
& پنج تا ؟
- نه پسرم پنج تا که از سه تا بیشتره
& ده تا ؟
- پدرسگگگگگگ
لینو :
بچم لینو خوابیده و تو داری
به دخترتون درس یاد میدی🍥😌
چانگبین :
- این الان کجاش سخته ؟
& همه جاش
- ببین فرض کن من ده تا خیار دارم ( منحرف شدم 🗿 )
& اها
- بعد دوتاشو تو برمیداری ، الان من چند تا خیار دارم
& سه تا
- ( درحال رفتن به سمت دمپایی )
هیونجین :
- عزیزم ببین من دوتا ممه ، چیزه ممد ، ببخشید یعنی موز دارم
& اع
- چیه ؟
& ممه ؟
- اره ، چیزه نه
& مامانی بابا داره درباره ی ممه هات حرف میزنه ( داد )
( و اتی که که داره با کفگیر به سمت اتاق میره )
هان :
بچم نتونسته دو منهای دو رو به بچتون بفهمونه برای همین
تورو صدا کرده که باهم بهش یاد بدین
نکته : بازم بچتون چیزی نفهمیده
فلیکس:
- این خیلی اسونه
& نه نیست
- هست
& نیست
- ببین تو بلدی
& خوب بپرس بابایی
- دو منهای سه ( ودف فلیکس جان ، بچم ریاضیش ضعیفه دیگه )
& پنج تا
- افرین دیدی بلدی
خوب به مامانی بگو ازت سوال بپرسه
& مامانی بیا تو اتاق ( داد )
باشه
رفتی داخل
چیه پسرم
& بابایی بهم ریاضی یاد داد ، ازم ریاضی سوال کن
پنج منهای سه
& شیش تا ( با اعتماد بنفس )
فلیکسسسسس
سونگمین :
- ببین من دوتا انگشت دارم ( انگشت وسط و انگشت اشارشو بالا اورد )
& اوهوم
- اگه یکی شو بردارم چند تا میمونه ( انگشت اشارشو پایین اورد )
& فاک تا ؟
- چیی ؟
& بابایی داری فاک نشون میدی
- بیشعوررررر
جونگین :
( درحال زنگ زدن به هیونجین بخاطر سوالی که بچتون پرسیده )
- الو هیونجین
* سلام جونگین چیه ؟
- میگم بیست منهای دو چند میشه ؟
* جونگین من خا....
بچه ها اینم اولین سناریو از همه ی اعضا
امید وارم خوشتون اومده باشه
میدونم خیلی مسخره بود ولی خوب ☺
نظرتونو تو کامنتا برام بنویسید
دوستون دارم جوجوهام 🐣🐣
بای بای
۱۵.۳k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.