پارت 23
ولی با دیدن تن برهنه تنم توی بغل یکی دیگه غیر محمد خواستم جیغ بزنم. که. محمد. رو بالا سرم دیدم و چشماش که به خون نشسته بود
با گریه گفتم. محمد من
با داد گفت خفه شو هرز. من. بهت اعتماد داشتم
و یهو دوست داداشم گفت آروم باش. من توضیح میدم. برات
با مشت محمد که توی دهنش خالی شد. حرفش. رو قورت داد و بلند شدو رفت. محمد.م. انگشتش رو جلوم تهدید وار کشید و گفت. بهت می فهمونم هرزه. و یهو با سرعت رفت و درو محکم بست که ترسیدم
وبلند زدم زیر. گریه و. ...
با گریه گفتم. محمد من
با داد گفت خفه شو هرز. من. بهت اعتماد داشتم
و یهو دوست داداشم گفت آروم باش. من توضیح میدم. برات
با مشت محمد که توی دهنش خالی شد. حرفش. رو قورت داد و بلند شدو رفت. محمد.م. انگشتش رو جلوم تهدید وار کشید و گفت. بهت می فهمونم هرزه. و یهو با سرعت رفت و درو محکم بست که ترسیدم
وبلند زدم زیر. گریه و. ...
۴.۰k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.