Hard mission PT 2
_ببین آقاهه فقط قهوه ایش میکنی برندارید یهو زردمردش کنی
پسر آرایشگر با لبخند سری تکون داد و باشه ای گفت
سمت رنگ هاست رفت که کای سمتش دوید و تو گوشش یه چیزی گفت
_چلی گفتم قهوه ای میخوان
_تو بکن بقیه اش با من
آرایشگر دوباره سمت دختر رفت و شروع به کار کرد،
انقدر این دو روز خسته بود که زیر دست آرایشگر خوابش برد
خانم باید سرتون رو بشورم، 20 تموم شد
نیلا باشه ای گفت و همراه آرایشگر رفت
_چیییییییی،صورتیییییییییی این چیههههههه من گفتم قهوه ای میخوام چرا شبیه جوجه رنگی شدم
_به خدا این آقا گفت
رو کرد به کای که سعی میکرد هر جایی رو به جز قیافه عصبانی دختر نگاه کنه
_که ابن آقا گفت ، کله منه بعد این دیوث باید بگه چه رنگی بشه
بعد روش رو کرد سمت کای
_من میکشم تو رو کای .........آخه صورتی مرتیکه پفیوز من الان با این مو چطوری برم تو خیابون
دور خودش چرخید و دستی تو موهای تازه رنگ شده زد
_وای خیابون رو ول کن من چجوری با این مو ها برم جلوی کلی پلیس و سرباز !آخه دیگه من و پشم حصاب میکنن
وایییی شبیه جوجه رنگی شدم
سمت کای هجوم برد : چیشد لال شدی بزغاله !!! من چنان پدری از تو در بیارم
روی صندلی نشست و نگاهی به پسر آرایشگر کرد و گفت : بیا زود این هارو رنگ کن ولی اینبار قهوه ای
تا پسر خواست شروع به کار کنه
گوشیش زنگ خورد
_ بله قربان
نامجون : کجایی سروان
_ من اومدم استخر ( نباید میگفت آرایشگاه )
_استخر ؟ اون هم صبح ماموریت ؟
نیلا دستی به پیشونیش زد رید با این جواب دادند
_پاشو زود بیا اینجا
_ولی آخه
_همین الان
کای را زده بود بهش : چی گفت
_گفت باید بیای اداره
کای از خوشحالی بشکنی زد و گفت : بیا بریم تا عصبانی نشده
_ غروب میام برام رنگشون کنی
دستش رو پشت گردن کای گذاشت و مشتی با شکمش زد : برات دارم کره خر
سوار ماشین شدن
و نیلا بزور تونست موهای بلندش رو که تازه به رنگ ناخواسته اش رنگ شده رو جا بده
اخماش جوری تو هم بودن که کای بهش لقب گاو زخم خورده ای که یه پارچه قرمز دیده رو داد
همون قدر وحشی ..........
کای جلوی اداره پارک کرد
هر دو باهم وارد شدن
سرباز ها بهشون احترام میزاشتن
سمت اتاق نامجون رفتن و در و باز کردند و خیلی جدی احترام گذاشتن
_بشینین
نیلا کلاهش رو بیشتر تو موهاش کشید
نامجون با تعجب به کلاه دختر نگاه کرد
_شما دوتا چان و سونگ قبل از 11 میرن به موقعیت و شما باید حواستون باشه اگه معامله باشه تنهایی نمیرن حتما با بادیگارد میرن
بعد رو کرد به کای
_دوربین رو جایی بزارد که بشه خوب دید حواستون باشه نباید شما رو با نیلا ببینند شناسایی شدن نیلا آخرین چیزیه که میخوایم
در زده شد و چان و سونگ وارد شدند
نامجون با دست به دوتا صندلی ها اسچشاره کرد و اونها نشستن
_خب چی شد ؟
روبه اون دوتا پرسید
سونگ : خب قربان هویت ها سئو جون رو شناسایی کردیم یه دلال که بین گروه ها معامله هارو جوش میده مارس درسته و تو حیطه خودش شناخته شدی
چان : انگار. معامله آسون راجب ارز و سمس شول چی چون اسکناس های تقلبی naughty ( گلیز اسم گروه برادران کیم عه) با کمک آشنایی که داره وارد کشور های دیگه میکنه
کای : جیمین نمیتونه با خودش وسیله ای ببره چون صد درصد چکش میکنن
نامجون : درسته ما فقط می تونیم از دور مراقبش باشیم چند تا از بچه ها رو دم در خونشون مستقر میکنیم که موقع رسیدنت هواسشون بهت باشه
_هان بیا اتاق من
نیلا متفکر گفت : اگه نقشمون نگیره چی تنها راه جونگ کوک وارد شدن به گروهشون خیلی سخته و نزدیک به چند ماه طول میکشه
سونگ : نیلا تو آموزش دیده اس و یکی از بهترین های پس نیاز نیست استرس داشته باشی
_ ممنون رفیق
با ورود هان همه به جز نامجون بلند شدن و احترام گذاشتن
نامجون : هان میخوام قبل از ساعت 11 چند تا از نیرو هات رو اطراف خونه کیم بزاری بیشتر دو نفر نباشه میدونی که نباید جلب توجه درست کنیم
هان : باشه
چان : دو ماه دیگه یه ملاقات خیلی مهم دارن و نیلا تو باید تو این دو ماه همه چی رو به دست بیاری
هان : نیلا خیلی مواظب باش اون ها مثل قبلی ها نیستند مخالف هاشون سرنوشتی به جز مرگ ندارن
پسر آرایشگر با لبخند سری تکون داد و باشه ای گفت
سمت رنگ هاست رفت که کای سمتش دوید و تو گوشش یه چیزی گفت
_چلی گفتم قهوه ای میخوان
_تو بکن بقیه اش با من
آرایشگر دوباره سمت دختر رفت و شروع به کار کرد،
انقدر این دو روز خسته بود که زیر دست آرایشگر خوابش برد
خانم باید سرتون رو بشورم، 20 تموم شد
نیلا باشه ای گفت و همراه آرایشگر رفت
_چیییییییی،صورتیییییییییی این چیههههههه من گفتم قهوه ای میخوام چرا شبیه جوجه رنگی شدم
_به خدا این آقا گفت
رو کرد به کای که سعی میکرد هر جایی رو به جز قیافه عصبانی دختر نگاه کنه
_که ابن آقا گفت ، کله منه بعد این دیوث باید بگه چه رنگی بشه
بعد روش رو کرد سمت کای
_من میکشم تو رو کای .........آخه صورتی مرتیکه پفیوز من الان با این مو چطوری برم تو خیابون
دور خودش چرخید و دستی تو موهای تازه رنگ شده زد
_وای خیابون رو ول کن من چجوری با این مو ها برم جلوی کلی پلیس و سرباز !آخه دیگه من و پشم حصاب میکنن
وایییی شبیه جوجه رنگی شدم
سمت کای هجوم برد : چیشد لال شدی بزغاله !!! من چنان پدری از تو در بیارم
روی صندلی نشست و نگاهی به پسر آرایشگر کرد و گفت : بیا زود این هارو رنگ کن ولی اینبار قهوه ای
تا پسر خواست شروع به کار کنه
گوشیش زنگ خورد
_ بله قربان
نامجون : کجایی سروان
_ من اومدم استخر ( نباید میگفت آرایشگاه )
_استخر ؟ اون هم صبح ماموریت ؟
نیلا دستی به پیشونیش زد رید با این جواب دادند
_پاشو زود بیا اینجا
_ولی آخه
_همین الان
کای را زده بود بهش : چی گفت
_گفت باید بیای اداره
کای از خوشحالی بشکنی زد و گفت : بیا بریم تا عصبانی نشده
_ غروب میام برام رنگشون کنی
دستش رو پشت گردن کای گذاشت و مشتی با شکمش زد : برات دارم کره خر
سوار ماشین شدن
و نیلا بزور تونست موهای بلندش رو که تازه به رنگ ناخواسته اش رنگ شده رو جا بده
اخماش جوری تو هم بودن که کای بهش لقب گاو زخم خورده ای که یه پارچه قرمز دیده رو داد
همون قدر وحشی ..........
کای جلوی اداره پارک کرد
هر دو باهم وارد شدن
سرباز ها بهشون احترام میزاشتن
سمت اتاق نامجون رفتن و در و باز کردند و خیلی جدی احترام گذاشتن
_بشینین
نیلا کلاهش رو بیشتر تو موهاش کشید
نامجون با تعجب به کلاه دختر نگاه کرد
_شما دوتا چان و سونگ قبل از 11 میرن به موقعیت و شما باید حواستون باشه اگه معامله باشه تنهایی نمیرن حتما با بادیگارد میرن
بعد رو کرد به کای
_دوربین رو جایی بزارد که بشه خوب دید حواستون باشه نباید شما رو با نیلا ببینند شناسایی شدن نیلا آخرین چیزیه که میخوایم
در زده شد و چان و سونگ وارد شدند
نامجون با دست به دوتا صندلی ها اسچشاره کرد و اونها نشستن
_خب چی شد ؟
روبه اون دوتا پرسید
سونگ : خب قربان هویت ها سئو جون رو شناسایی کردیم یه دلال که بین گروه ها معامله هارو جوش میده مارس درسته و تو حیطه خودش شناخته شدی
چان : انگار. معامله آسون راجب ارز و سمس شول چی چون اسکناس های تقلبی naughty ( گلیز اسم گروه برادران کیم عه) با کمک آشنایی که داره وارد کشور های دیگه میکنه
کای : جیمین نمیتونه با خودش وسیله ای ببره چون صد درصد چکش میکنن
نامجون : درسته ما فقط می تونیم از دور مراقبش باشیم چند تا از بچه ها رو دم در خونشون مستقر میکنیم که موقع رسیدنت هواسشون بهت باشه
_هان بیا اتاق من
نیلا متفکر گفت : اگه نقشمون نگیره چی تنها راه جونگ کوک وارد شدن به گروهشون خیلی سخته و نزدیک به چند ماه طول میکشه
سونگ : نیلا تو آموزش دیده اس و یکی از بهترین های پس نیاز نیست استرس داشته باشی
_ ممنون رفیق
با ورود هان همه به جز نامجون بلند شدن و احترام گذاشتن
نامجون : هان میخوام قبل از ساعت 11 چند تا از نیرو هات رو اطراف خونه کیم بزاری بیشتر دو نفر نباشه میدونی که نباید جلب توجه درست کنیم
هان : باشه
چان : دو ماه دیگه یه ملاقات خیلی مهم دارن و نیلا تو باید تو این دو ماه همه چی رو به دست بیاری
هان : نیلا خیلی مواظب باش اون ها مثل قبلی ها نیستند مخالف هاشون سرنوشتی به جز مرگ ندارن
۸.۴k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.