هوپی ته تهیونگ ی لیوان اب برام بیار
هوپی ته تهیونگ ی لیوان اب برام بیار
ته هیونگ خوبی الان برات میارم وایسا ا. ت ی لیوان اب بیار برای هینگ
ا. ت فحمیدم کوک میخوتست کمک کنه اما هوپی هیونگ انگار واقعا حالش بده رفتم و براش اب اورد اب دادم دیست تهیونگ که ی نگاهی بهم کرد فحمیدم منظرش ابنه شانس اوردی کافی بود اینا بذن و من بد بخت شم برای همین گفتم
ا. ت حالا که حال هیونگ بده لهتره امشب اینجا بمونید
ویو ته
فحمیدم از قسط گفته که بمونن مطمعن شدم داره ی چیزی رو ازم قایم میگنه ولی کور خوندی ا. ت خانم اینا که باخره میرن و من می مونم تو مامان بابا هم تا ی ماه دبگه نمیان
ویو کوک
ا. ت تقریبا رنگش پریده بود مطمعا از ته خیلی میترسی ولی خوب برام محم نیست مال خودم میکنمش
ویو جیمین
ا. ت رنگش پریده بود فک کنم از ته یکم تذسیده ولی نمیدونم چرا اما دبگه مطمعنم عاشقشم و ا. ت مال خودم میکنم
ویو ا. ت
خیلی ترسیدم امید وارم اینا امشب ابنجا بمونن وگرنه تهیونگ جنازم ذو میبره بیرون از این خونه
جین من که کاری ندارم اگه شما خم مسکلی نداشته باشید
ته هیونگ این چه حذفی خونه خدتون هست ذاحت باشید فقط ی لحظه شما برید بشینید تو حال من و ا. ت الان میایم
ویو ا. ت
ته وقتی این رو گفت انگتر ی سطل اب یخ خالی کردن روم لرزش دستام رو حس میکردم که ته دستم گرفت و گفت ما الان میایم
ته هیونگ خوبی الان برات میارم وایسا ا. ت ی لیوان اب بیار برای هینگ
ا. ت فحمیدم کوک میخوتست کمک کنه اما هوپی هیونگ انگار واقعا حالش بده رفتم و براش اب اورد اب دادم دیست تهیونگ که ی نگاهی بهم کرد فحمیدم منظرش ابنه شانس اوردی کافی بود اینا بذن و من بد بخت شم برای همین گفتم
ا. ت حالا که حال هیونگ بده لهتره امشب اینجا بمونید
ویو ته
فحمیدم از قسط گفته که بمونن مطمعن شدم داره ی چیزی رو ازم قایم میگنه ولی کور خوندی ا. ت خانم اینا که باخره میرن و من می مونم تو مامان بابا هم تا ی ماه دبگه نمیان
ویو کوک
ا. ت تقریبا رنگش پریده بود مطمعا از ته خیلی میترسی ولی خوب برام محم نیست مال خودم میکنمش
ویو جیمین
ا. ت رنگش پریده بود فک کنم از ته یکم تذسیده ولی نمیدونم چرا اما دبگه مطمعنم عاشقشم و ا. ت مال خودم میکنم
ویو ا. ت
خیلی ترسیدم امید وارم اینا امشب ابنجا بمونن وگرنه تهیونگ جنازم ذو میبره بیرون از این خونه
جین من که کاری ندارم اگه شما خم مسکلی نداشته باشید
ته هیونگ این چه حذفی خونه خدتون هست ذاحت باشید فقط ی لحظه شما برید بشینید تو حال من و ا. ت الان میایم
ویو ا. ت
ته وقتی این رو گفت انگتر ی سطل اب یخ خالی کردن روم لرزش دستام رو حس میکردم که ته دستم گرفت و گفت ما الان میایم
۹.۸k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.