پارت ۶۰
پارت ۶۰
#دیانا
صبح پاشودم فهمیدم ارسی رفته حموم
امروز قرار بود بریم خونه فردا دانشگاه داریم
رفتم آماده شدم ساک های ارسی خودمو جمع کردم
ک یهو ارسلان امد بیرون
د. من میریم ت لباس بپوش
ا. وایسا نرو ت خانم خودمی
د. خیلی خوب امدم
ارسلان جلوم لباس پوشید واقعا چه بدن داشت سیسبک داشت جونز
رفتیم پایین همه بودن صبحونه خوردیم سوار ماشین شدیم رفتیم تهران
۸ ساعت بعد
با دخترا رفتیم خونه خودمون
پ. فردا دانشگاه دارید منم آرایشگاه
ع. هی جای نیکا خالیه
د. اره
م. بیاین فیلم ترسناک ببینیم
پ. فردا مگ دانشگاه ندارید😐
د. یکم
پ. گمشید بخوابید 😐😑
ع. مامان بزرگ چشم
پ. کوف درد مرض
د. شب بخیر
م. شب خوش
ع. شب تون ستاره ایی
رفتم اتاقم بت ارسی چت کردم
#دیانا
صبح پاشودم فهمیدم ارسی رفته حموم
امروز قرار بود بریم خونه فردا دانشگاه داریم
رفتم آماده شدم ساک های ارسی خودمو جمع کردم
ک یهو ارسلان امد بیرون
د. من میریم ت لباس بپوش
ا. وایسا نرو ت خانم خودمی
د. خیلی خوب امدم
ارسلان جلوم لباس پوشید واقعا چه بدن داشت سیسبک داشت جونز
رفتیم پایین همه بودن صبحونه خوردیم سوار ماشین شدیم رفتیم تهران
۸ ساعت بعد
با دخترا رفتیم خونه خودمون
پ. فردا دانشگاه دارید منم آرایشگاه
ع. هی جای نیکا خالیه
د. اره
م. بیاین فیلم ترسناک ببینیم
پ. فردا مگ دانشگاه ندارید😐
د. یکم
پ. گمشید بخوابید 😐😑
ع. مامان بزرگ چشم
پ. کوف درد مرض
د. شب بخیر
م. شب خوش
ع. شب تون ستاره ایی
رفتم اتاقم بت ارسی چت کردم
۱۰.۸k
۲۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.