پارت ۱۴ عشق بی پروا💜
ارسلان:دیدم دیانا داره تند تند تا قبل از اینکه درو باز کنه با کرم پودر قرمزی صورتشو پاک میکنه
دیانا:دلم نمیخواست ارسلان صورتم رو ببینه و ناراحت شه برای همین تا قبل از اینکه بیاد تو صورتمو با کرم پودر بپوشونم
ارسلان:دیانااا.. ببینمت ...اخ من چیکار کردم
دیانا:دورت بگردم کاری نکردی دست خودت نبود اصلا به دل نگیر
ارسلان:اخه من فدات شم مهربونم
دیانا:بریم پایین
ارسلان:بریم
..............................
نیکا :دیاناخوبیی
دیانا:اره
پانیذ و رضا
ژاتیس و امیر کجان
نیکا:ژاتیس که بخاطر حاملگیش حالش بد شد رفتن
پانیذ هم واسش کار پیش اکمد
مهشاد:خوب دیانا جون شب خوبی بود ممنون دبگه محراب منو ببره بزاره خونه بابام زنگ زد
دیانا :باش مراقب باشیین
..........
دیانا:فردا امیر و ارسلان قرار بود واسه ی چند تا جلسه صبح تا شب برن کرج منو نیکا هم وقت ناخن داشتیم
و چون اخر هفته عروسی امیر و نیکا بود قرار بود میکاپ ازامیشی نیکا رو فردا انجام بدیم
نیکا:دیانا ناخن ساعت ۳ خوبه
دیانا:اره خوبه میریم
ارسلان:کجاااااا
دیانا:عشقم واسه میکاپ و ناخن
ارسلان:باش برو دورت بگردم
دیانا:اگه الانم نمی گفتم صبح زنگ میزدم میگفتم
ارسلان:مرسی فداتشم💜
صبح...........
ارسلان:ساعت ۷ باید جلسه میبودیم منو امیر ۵:۳۰از خونه زدیم بیرون بدون اینکه دخترا رو بیدار کنیم
ساعت ۹:۳۰..............
دیانا:بیدار شدیم من اماده شدم نیکا داشت لباسش رو اتو میزد و زنگ زدم ازسلان
مکالمه.....
دیانا:سلام دورت بگردم چزوری رسیدی
ارسلان:اره فداتشم جلسه ی اولم تموم شده نیم ساعت دیگه جلسه ی دومم هستش
دیانا:منم میرم اریشگا بدم میرم سالن ناخن
ارسلان:برو دورت بگردن مراقب خودت باش
دیانا :مرسی توهم موفق باشی
بای ......
دیانا:رسیدیم سالن نیکا داشت میکاپ میکرد منم دیدم بافت کارشون بیکاره دلم میخواست بافت بزنم گفتم شاید ارسلان خوشش نیاد چون تو جلسه بود بهش پبام دادم (از اینجا به بع پیام هستش)
دبانا:سلام دورت بگردم جلسه چزور پیش میره راستیتش حوصلم سر رفته بود دلم میخواست موهامو با مو اضافه ببافم ولی نمبدونستم تو خوشت میاد یانه
ارسلان:دبانا پیام داد۶ بود منم حتی تگه سدم شلوغ باشه بازم حواسم بهش هست
)دورت بگردم که به فکرمی
اره قشنگم بباف
دیانا :باش مرسی
پایان چت.....
داشتم موهامو میبافتم با مو اضافه که واسم اس ام اس اومد دیدم پول واریز شده
ارسلان پیام داد که دورت بگردم کم اومد زنگ بزن بازم بریزم واست ...
دیانا:مرسی فداتشم
کار منو نیکا تموم شد و ساعت دو و نیم بود تا برسیم سالن ۳ میشد دقیق سر ساعت ۳ رسیدیم سالن منو نیکا ناخن هامونو دریت کردبم کارمون که تمو م شد زنگ زدم ارسلان.....💜
دیانا:دلم نمیخواست ارسلان صورتم رو ببینه و ناراحت شه برای همین تا قبل از اینکه بیاد تو صورتمو با کرم پودر بپوشونم
ارسلان:دیانااا.. ببینمت ...اخ من چیکار کردم
دیانا:دورت بگردم کاری نکردی دست خودت نبود اصلا به دل نگیر
ارسلان:اخه من فدات شم مهربونم
دیانا:بریم پایین
ارسلان:بریم
..............................
نیکا :دیاناخوبیی
دیانا:اره
پانیذ و رضا
ژاتیس و امیر کجان
نیکا:ژاتیس که بخاطر حاملگیش حالش بد شد رفتن
پانیذ هم واسش کار پیش اکمد
مهشاد:خوب دیانا جون شب خوبی بود ممنون دبگه محراب منو ببره بزاره خونه بابام زنگ زد
دیانا :باش مراقب باشیین
..........
دیانا:فردا امیر و ارسلان قرار بود واسه ی چند تا جلسه صبح تا شب برن کرج منو نیکا هم وقت ناخن داشتیم
و چون اخر هفته عروسی امیر و نیکا بود قرار بود میکاپ ازامیشی نیکا رو فردا انجام بدیم
نیکا:دیانا ناخن ساعت ۳ خوبه
دیانا:اره خوبه میریم
ارسلان:کجاااااا
دیانا:عشقم واسه میکاپ و ناخن
ارسلان:باش برو دورت بگردم
دیانا:اگه الانم نمی گفتم صبح زنگ میزدم میگفتم
ارسلان:مرسی فداتشم💜
صبح...........
ارسلان:ساعت ۷ باید جلسه میبودیم منو امیر ۵:۳۰از خونه زدیم بیرون بدون اینکه دخترا رو بیدار کنیم
ساعت ۹:۳۰..............
دیانا:بیدار شدیم من اماده شدم نیکا داشت لباسش رو اتو میزد و زنگ زدم ازسلان
مکالمه.....
دیانا:سلام دورت بگردم چزوری رسیدی
ارسلان:اره فداتشم جلسه ی اولم تموم شده نیم ساعت دیگه جلسه ی دومم هستش
دیانا:منم میرم اریشگا بدم میرم سالن ناخن
ارسلان:برو دورت بگردن مراقب خودت باش
دیانا :مرسی توهم موفق باشی
بای ......
دیانا:رسیدیم سالن نیکا داشت میکاپ میکرد منم دیدم بافت کارشون بیکاره دلم میخواست بافت بزنم گفتم شاید ارسلان خوشش نیاد چون تو جلسه بود بهش پبام دادم (از اینجا به بع پیام هستش)
دبانا:سلام دورت بگردم جلسه چزور پیش میره راستیتش حوصلم سر رفته بود دلم میخواست موهامو با مو اضافه ببافم ولی نمبدونستم تو خوشت میاد یانه
ارسلان:دبانا پیام داد۶ بود منم حتی تگه سدم شلوغ باشه بازم حواسم بهش هست
)دورت بگردم که به فکرمی
اره قشنگم بباف
دیانا :باش مرسی
پایان چت.....
داشتم موهامو میبافتم با مو اضافه که واسم اس ام اس اومد دیدم پول واریز شده
ارسلان پیام داد که دورت بگردم کم اومد زنگ بزن بازم بریزم واست ...
دیانا:مرسی فداتشم
کار منو نیکا تموم شد و ساعت دو و نیم بود تا برسیم سالن ۳ میشد دقیق سر ساعت ۳ رسیدیم سالن منو نیکا ناخن هامونو دریت کردبم کارمون که تمو م شد زنگ زدم ارسلان.....💜
۴.۳k
۱۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.