P1
P1
پارت 1 معجزه من
/:شما تومور مغزی دارید
~:چی؟
/:دفعه قبل که اومده بودید ای احتمال رو داده بودم ولی احتمالش کم بود اما الان دچارش شدید
~:قابل درمانه؟
/:درمانش خیلی سخته و هرینش زیاده و ممکنه ب نتیجه نرسید فردا دوباره بیاید اینجا تا ب نتیجه برسیم و چکتون کنیم
~:ممنون ...
پرش زمانی...
الان چیکار کنم؟تومور دارم و معلوم نیست درمان داشته باشه .بابا..مامان حالتون خوبه؟دلم براتون تنگ شده..شاید این شانسی باشه تا بتونم بیام پیشتون.فردا باید دوباره برو تا ببینم.درمانی داره یا نه نمیدونم باید دعا کنم خوب شم یا نه
(بلند شد و سمت بالکن رفت)
چه هوای خوبی شاید دیگه نتونم اینجا نفس بکشم
......
ستاره دنباله دار!
خیلی خوشگله.دلم واسه خاله تنگ شده.
هوووف خودمم تو یه شهر کوچیک ی جز داداش و اونی دیگه کسی رو ندارم
اینم از شغل خسته کنندم باید برو بخوابم فردا قراره روز سختی باشه
ب سمت اتاقش رفت تا بخوابه تا خواست درو باز کنه ی صدا از پشت سرش شنید پنجره باز بود
~:پنجره بازه؟ولی من که بازش نکرده بودم
ب سمت پنجره رفت تا ببندتش که یه چیز سیاه رد شد!!!!
~:شاید گربه بوده!
ب سمت اتاقش رفت و خودشو تو تخت انداخت و پتو رو کشید روش و تو فکر تومورش بود الارم گوشیشو کوک کرد و خوابید که یهو....
ادامه دارد....
پارت 1 معجزه من
/:شما تومور مغزی دارید
~:چی؟
/:دفعه قبل که اومده بودید ای احتمال رو داده بودم ولی احتمالش کم بود اما الان دچارش شدید
~:قابل درمانه؟
/:درمانش خیلی سخته و هرینش زیاده و ممکنه ب نتیجه نرسید فردا دوباره بیاید اینجا تا ب نتیجه برسیم و چکتون کنیم
~:ممنون ...
پرش زمانی...
الان چیکار کنم؟تومور دارم و معلوم نیست درمان داشته باشه .بابا..مامان حالتون خوبه؟دلم براتون تنگ شده..شاید این شانسی باشه تا بتونم بیام پیشتون.فردا باید دوباره برو تا ببینم.درمانی داره یا نه نمیدونم باید دعا کنم خوب شم یا نه
(بلند شد و سمت بالکن رفت)
چه هوای خوبی شاید دیگه نتونم اینجا نفس بکشم
......
ستاره دنباله دار!
خیلی خوشگله.دلم واسه خاله تنگ شده.
هوووف خودمم تو یه شهر کوچیک ی جز داداش و اونی دیگه کسی رو ندارم
اینم از شغل خسته کنندم باید برو بخوابم فردا قراره روز سختی باشه
ب سمت اتاقش رفت تا بخوابه تا خواست درو باز کنه ی صدا از پشت سرش شنید پنجره باز بود
~:پنجره بازه؟ولی من که بازش نکرده بودم
ب سمت پنجره رفت تا ببندتش که یه چیز سیاه رد شد!!!!
~:شاید گربه بوده!
ب سمت اتاقش رفت و خودشو تو تخت انداخت و پتو رو کشید روش و تو فکر تومورش بود الارم گوشیشو کوک کرد و خوابید که یهو....
ادامه دارد....
۳.۵k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.