وقتی استادت بود «پارت ۳»
حقیقتا حمایتا خیلی زیاد بود🥹✨
خواستم بگم گلبم گیلیگیلیلی شد
•°•°•°•°•
وارد کلاس شدم که دوباره اونو دیدم...
اما روی صندلی معلم؟
سوالا مث پتک میخورد رو سرم تا اینکه با صداش ب خودم اومدم
°خانم کیم؟
+ب...بله
°بفرمایید ...صندلی شماره ۶
داشتم اون عقبا دنبال صندلیم می گشتم که چشمم خورد به صندلی روبهروی معلم...
«شماره ۵»
آب دهنمو قورت دادم و به کناریش نگاه کردم...
دقیقا همونی که فک میکردم
چارهعی نبود... همونجا نشستم تا کلاس تمومشه
۳ ساعت بعد*
کل سه ساعت سرم پایین بود تا زنگ خورد
کم کم داشت خوابم میبردا...
تا اینکه با صداش ب خودم اومدم
°خانم کیم... دفتر
+چ...چی؟برای چی؟
ولی بهم توجه نکرد و رفت...
تقی به در زدم که در باز شد(همینقدرررر سست عنصر🗿)
تعظیمی کردم که گفت
°نامه رو میزه
با تعجب به روی میز نگاه کردم
°چرا معطلی؟ برش دار و امضاش کن!
+چ...چشم
پاکت نامه رو از روی میز برداشتم و از گوشش پاره کردم...
اول نامه با احترام خاصی اسمم رو نوشته بود
اما... هرچی به پایین تر میرفتم بدن سردتر می شد
تا اینکه داد زدم
+نامه استعفاااا؟
°تعجبی نداره... بچه های اینجا سطح خیلی بالایی دارن؛ رک بگم، جات اینجا نیست خانم ک...
+آقای جئون... خواهش میکنم، من برای قبولی اینجا خیلی زحمت کشیدم، برای چی؟
°بزار بگم برای چی... تو الان باید با بقیه خدمتکارا دستمال دستت باشه و...
نذاشتم ادامه حرفشو بزنه...
+اگه بهتون ثابت کنم چی؟
ویو کوک*
با این حرفش پوزخندی زدم... یه خدمتکار؟ هه...
°میتونم بپرسم چطوری خانم کیم؟
+بهتون ثابت میکنم حتی با وجود خدمتکار بودنعم میتونم درس بخونم؛ دوباره آزمون میدم
°ایده خوبیه...پس فعلا شما اجازه ورود به دانشگاه رو نداری... تا زمانی که قرار باشه آزمونت رو مجدد بدی
+ولی این نامردیه
°در خروجی از این وره
نگاهش خیلی مظلوم بود... ولی من قرار نیست خام بشم
°بفرمایید
...
ببخشید اگه بد شد گایز...🥲✨
شرطا:
۱۰ لایک
۲ کامنت🩵🫠
خواستم بگم گلبم گیلیگیلیلی شد
•°•°•°•°•
وارد کلاس شدم که دوباره اونو دیدم...
اما روی صندلی معلم؟
سوالا مث پتک میخورد رو سرم تا اینکه با صداش ب خودم اومدم
°خانم کیم؟
+ب...بله
°بفرمایید ...صندلی شماره ۶
داشتم اون عقبا دنبال صندلیم می گشتم که چشمم خورد به صندلی روبهروی معلم...
«شماره ۵»
آب دهنمو قورت دادم و به کناریش نگاه کردم...
دقیقا همونی که فک میکردم
چارهعی نبود... همونجا نشستم تا کلاس تمومشه
۳ ساعت بعد*
کل سه ساعت سرم پایین بود تا زنگ خورد
کم کم داشت خوابم میبردا...
تا اینکه با صداش ب خودم اومدم
°خانم کیم... دفتر
+چ...چی؟برای چی؟
ولی بهم توجه نکرد و رفت...
تقی به در زدم که در باز شد(همینقدرررر سست عنصر🗿)
تعظیمی کردم که گفت
°نامه رو میزه
با تعجب به روی میز نگاه کردم
°چرا معطلی؟ برش دار و امضاش کن!
+چ...چشم
پاکت نامه رو از روی میز برداشتم و از گوشش پاره کردم...
اول نامه با احترام خاصی اسمم رو نوشته بود
اما... هرچی به پایین تر میرفتم بدن سردتر می شد
تا اینکه داد زدم
+نامه استعفاااا؟
°تعجبی نداره... بچه های اینجا سطح خیلی بالایی دارن؛ رک بگم، جات اینجا نیست خانم ک...
+آقای جئون... خواهش میکنم، من برای قبولی اینجا خیلی زحمت کشیدم، برای چی؟
°بزار بگم برای چی... تو الان باید با بقیه خدمتکارا دستمال دستت باشه و...
نذاشتم ادامه حرفشو بزنه...
+اگه بهتون ثابت کنم چی؟
ویو کوک*
با این حرفش پوزخندی زدم... یه خدمتکار؟ هه...
°میتونم بپرسم چطوری خانم کیم؟
+بهتون ثابت میکنم حتی با وجود خدمتکار بودنعم میتونم درس بخونم؛ دوباره آزمون میدم
°ایده خوبیه...پس فعلا شما اجازه ورود به دانشگاه رو نداری... تا زمانی که قرار باشه آزمونت رو مجدد بدی
+ولی این نامردیه
°در خروجی از این وره
نگاهش خیلی مظلوم بود... ولی من قرار نیست خام بشم
°بفرمایید
...
ببخشید اگه بد شد گایز...🥲✨
شرطا:
۱۰ لایک
۲ کامنت🩵🫠
۴.۹k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.