باهم قهر بودیم
باهم قهر بودیم
عادت داشتیم بعد بحث
یه مدتی رو تنها باشیم
تا همه چی برگرده به قبل
رفتم حموم تامثل همیشه اشک هامو نبینه
اومدم بیرون از اتاق
درحالی که با یه دست داشتم موهامو خشک میکردم
رفتم تو آشپزخونه یه لیوان چای داغ و تلخ بردارم و برم بشینم پای داستانم چشمم بهش افتاد داشت ریشه های فَرشو میبافت
دستش عادت کرده بود بس بین موهام بود
رفتم سمتش سرشو بلند کرد زل زد تو چشام
گفتم موهامو میبافی تا دنیامون اروم بگیره؟
🌟❤
عادت داشتیم بعد بحث
یه مدتی رو تنها باشیم
تا همه چی برگرده به قبل
رفتم حموم تامثل همیشه اشک هامو نبینه
اومدم بیرون از اتاق
درحالی که با یه دست داشتم موهامو خشک میکردم
رفتم تو آشپزخونه یه لیوان چای داغ و تلخ بردارم و برم بشینم پای داستانم چشمم بهش افتاد داشت ریشه های فَرشو میبافت
دستش عادت کرده بود بس بین موهام بود
رفتم سمتش سرشو بلند کرد زل زد تو چشام
گفتم موهامو میبافی تا دنیامون اروم بگیره؟
🌟❤
۱۴.۵k
۲۱ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.