پارت ۳۵
ا.ت ویو:
صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب بلند شدم . رفتم دستشویی و کارای لازم رو کردم و آمدم بیرون . یه آرایش لایت خیلی خوشگل انجام دادم (اسلاید ۳) موهام رو هم صاف کردم و بعد رفتم یه بافت کرم با شلوار کرمم رو تنم کردم . اکسسوری هام رو هم دستم کردم و رفتم پایین و کیک خوردم . یه قهوه هم درست کردم ریختم توی ماگما و کیف داشنگاهم و پروژه رو برداشتم . وسایلمو رو توی کیفم گذاشتم سوییچ ماشینمو برداشتم و کفشمو پوشیدم و رفتم بیرون . توی راه قهومو هم خوردم.
پرش زمانی ه وقتی که رسید دانشگاه :
کیفمو برداشتم و رفتم سمت دانشگاه .
دیدم همه دخترا جمع شدن و دارن حرف میزنن . رفتم سمتشون و به همه سلام کردم که لیا گفت
لیا: میگم ا.ت میخوای به همه بگیم که تو با کوک قرار میذاری ؟ مطمئنم که زور ایون دختره نایو در میاد .
ا.ت: نه نه نه اصلا . با اینکه از نایو بدم میاد ولی نه اصلا . چون نمیخوام اسم کوک سر همه زبونا بیوفته که با من قرار میذاری و شهرتش نابود بشه . اینطوری خیلی اذیت میشه
لیا: دو دقیقه نفس بگیر باشه من غلت خوردم من شکر بخورم حرف بزنم .
ا.ت: آها خوبه . کمتر شکر بخور برای سلامتی ضرر داره .
لیا: زهر مار . خب ا.ت اگر گفت که دوست پسر داری چی میگی؟
ا.ت: اون موقع میگم دارم ولی نمیگم کیه
لیا: اوک . بریم کلاس الان استاد میاد پارمون میکنه
ا.ت و دخترا: اوکی بریم
وقتی استاد آمد دیگه همه بچه ها پروژه ها رو تحویل دادیم و استاد هم برای کریسمس و هم برای اینکه از همه پروژه ها راضی بود بهمون هیچ تکلیفی نداد
پرش زمانی به دو ماه بعد :
.............................
صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب بلند شدم . رفتم دستشویی و کارای لازم رو کردم و آمدم بیرون . یه آرایش لایت خیلی خوشگل انجام دادم (اسلاید ۳) موهام رو هم صاف کردم و بعد رفتم یه بافت کرم با شلوار کرمم رو تنم کردم . اکسسوری هام رو هم دستم کردم و رفتم پایین و کیک خوردم . یه قهوه هم درست کردم ریختم توی ماگما و کیف داشنگاهم و پروژه رو برداشتم . وسایلمو رو توی کیفم گذاشتم سوییچ ماشینمو برداشتم و کفشمو پوشیدم و رفتم بیرون . توی راه قهومو هم خوردم.
پرش زمانی ه وقتی که رسید دانشگاه :
کیفمو برداشتم و رفتم سمت دانشگاه .
دیدم همه دخترا جمع شدن و دارن حرف میزنن . رفتم سمتشون و به همه سلام کردم که لیا گفت
لیا: میگم ا.ت میخوای به همه بگیم که تو با کوک قرار میذاری ؟ مطمئنم که زور ایون دختره نایو در میاد .
ا.ت: نه نه نه اصلا . با اینکه از نایو بدم میاد ولی نه اصلا . چون نمیخوام اسم کوک سر همه زبونا بیوفته که با من قرار میذاری و شهرتش نابود بشه . اینطوری خیلی اذیت میشه
لیا: دو دقیقه نفس بگیر باشه من غلت خوردم من شکر بخورم حرف بزنم .
ا.ت: آها خوبه . کمتر شکر بخور برای سلامتی ضرر داره .
لیا: زهر مار . خب ا.ت اگر گفت که دوست پسر داری چی میگی؟
ا.ت: اون موقع میگم دارم ولی نمیگم کیه
لیا: اوک . بریم کلاس الان استاد میاد پارمون میکنه
ا.ت و دخترا: اوکی بریم
وقتی استاد آمد دیگه همه بچه ها پروژه ها رو تحویل دادیم و استاد هم برای کریسمس و هم برای اینکه از همه پروژه ها راضی بود بهمون هیچ تکلیفی نداد
پرش زمانی به دو ماه بعد :
.............................
۳.۷k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.