داستان ترسناک شما:)
داستان ترسناک شما:)
سلام!
من عاشق چیزای کریپی و ترسناکم 🤡🤡
دو خیابون اونور تر از خونمون یه قبرستون هست ..
منم یه شب تصمیم گرفتم با خواهرم و داداش بزرگم برم اونجا ولی اونا گفتن نمیان😶
پس منم تنهایی رفتم.....
تو قبرستون صدای آواز خوندن میآمد و آوازش باعث شد تمام بدنم با اینکه نترسیده بودم بلرزه و حالت تهوع ی شدیدی گرفتم..
برای همین زود از اونجا بیرون اومدم 😶
چند روز بعد تو اخبار گفتن که یه پسره رفته تو همون قبرستون و بدن لرزه و حالت تهوع گرفته!
اما ادامه داده تا اینکه ناگهان احساس کرده هوایی وجود نداره و مرده!
اگر میخواین داستان ترسناک شما هم تو پیجم باشه تو پیوی برام تعریف کن 🤪
سلام!
من عاشق چیزای کریپی و ترسناکم 🤡🤡
دو خیابون اونور تر از خونمون یه قبرستون هست ..
منم یه شب تصمیم گرفتم با خواهرم و داداش بزرگم برم اونجا ولی اونا گفتن نمیان😶
پس منم تنهایی رفتم.....
تو قبرستون صدای آواز خوندن میآمد و آوازش باعث شد تمام بدنم با اینکه نترسیده بودم بلرزه و حالت تهوع ی شدیدی گرفتم..
برای همین زود از اونجا بیرون اومدم 😶
چند روز بعد تو اخبار گفتن که یه پسره رفته تو همون قبرستون و بدن لرزه و حالت تهوع گرفته!
اما ادامه داده تا اینکه ناگهان احساس کرده هوایی وجود نداره و مرده!
اگر میخواین داستان ترسناک شما هم تو پیجم باشه تو پیوی برام تعریف کن 🤪
۱.۹k
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.