سناریودرخواستی
#سناریودرخواستی
ادامه ی قبلی...
تهیونگ:
صبح باهم بیدار شدید...
به خاطر شیطونی های دیشبتون نمیتونستی از روی تخت بلند شی...
اومد کنارت و براید استایل از روی تخت بلندت کرد
به سمت ایینه بردت و روی صندلی نشوندت...شانه رو برداشت و مشغول شونه زدن موهات شد
ته ته: بیب...میشه برام اون اهنگی که دوست دارمو بخونی؟
لبخند بزرگی زدی و شروع به خوندن کردی
خم شد و روی موهاتو بوسید
ته ته: عاشق این ترکیب این اهنگ با صداتم...
.....
جونگکوک:
معمولا صبح ها زودتر بلند میشد و اب پرتقال میگرفت و برات میاورد
اما ایندفعه تو زودتر بیدار شدی
براش شیر گرم و بیسکوییت اوردی و روی میز کنار تختتون گذاشتی
جلوی ایینه رفتی تا موهاتو شونه بزنی...در همون حین اواز موردعلاقتو زمزمه میکردی
از خواب بیدار شد و روی تخت نشست...چشماشو میمالید و خمیازه میکشید...چشمش به تو افتاد...لبخند خرگوشی دندون نما شو زد
کوکی: عشقم بلند تر بخون...صدات خیلی دلنشینه
ات:باشه...بیب کنار تخت شیر گرم گذاشتم بردار بخور
سرشو به نشونه ی تایید تکون داد و لیوان رو برداشت
لایک؟ کامنت؟ خوشحالم کن:))) ♡
ادامه ی قبلی...
تهیونگ:
صبح باهم بیدار شدید...
به خاطر شیطونی های دیشبتون نمیتونستی از روی تخت بلند شی...
اومد کنارت و براید استایل از روی تخت بلندت کرد
به سمت ایینه بردت و روی صندلی نشوندت...شانه رو برداشت و مشغول شونه زدن موهات شد
ته ته: بیب...میشه برام اون اهنگی که دوست دارمو بخونی؟
لبخند بزرگی زدی و شروع به خوندن کردی
خم شد و روی موهاتو بوسید
ته ته: عاشق این ترکیب این اهنگ با صداتم...
.....
جونگکوک:
معمولا صبح ها زودتر بلند میشد و اب پرتقال میگرفت و برات میاورد
اما ایندفعه تو زودتر بیدار شدی
براش شیر گرم و بیسکوییت اوردی و روی میز کنار تختتون گذاشتی
جلوی ایینه رفتی تا موهاتو شونه بزنی...در همون حین اواز موردعلاقتو زمزمه میکردی
از خواب بیدار شد و روی تخت نشست...چشماشو میمالید و خمیازه میکشید...چشمش به تو افتاد...لبخند خرگوشی دندون نما شو زد
کوکی: عشقم بلند تر بخون...صدات خیلی دلنشینه
ات:باشه...بیب کنار تخت شیر گرم گذاشتم بردار بخور
سرشو به نشونه ی تایید تکون داد و لیوان رو برداشت
لایک؟ کامنت؟ خوشحالم کن:))) ♡
۱۸.۱k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.