مافیای
پارت ۲۱
چند سال بعد....
چند سال از ازدواج من و کوک گذشته و ما یه دختر کیوت ۴ ساله داریم به اسم << سه کیونگ >> .... نمیدونم چرا اما کوک یه مدته که کوک باهام سرد شده
کوک ویو
آه انقدر درگیر کار بودم که یادم رفته بخوابم ( مگه آدم یادش میره بخوابه ) چند روز پیش دوست دختر رفیقم اومد و بهم گفت که ات داره بهت خیانت میکنه و چند تا عکس از ات با یه پسره دیگه داره ( استغفرالله 🛐 ) آه دیگه صبرم تموم شده ... که یهو يکی بهم زنگ زد .... هه چه حلال زاده تا اسمشو بردم زنگ زد جواب دادم
مکالمه ات و کوک
_ چیه( سرد )
اولن سلامت کو دومن چرا نمیای خونه
_ کار دارم
بیا خونه چقدر به سه کیونگ جواب پس بدم ( عصبی )
_ باشه
و قطع کردم واقعا خسته شدم باید برم حسابشو کف دستش بزارم
ویو عمارت ...
وارد عمارت شدم که سه کیونگ بدو بدو اومد سمتم و گفت
٪ سلام بابایی( کیوت )
_ سلام دختر خشملم.... میدونی مامانت کجاست؟!
٪ آره توی آشپز خونست داره غذا درست میکنه
_ باشه پس من برم ببینم غذا چیه !
رفتم تو آشپز خونه دیدم داره دوکبوکی درست میکنه
آه آقا بالاخره تشریفشون رو آوردن
_ ات ... تو داری بهم خیانت میکنی مگه نه؟!
چیییی ... مخت تاب ور داشته
_ داری انکار میکنی ... پس این عکس ها چیه ( داد )
اینا ال... حرفم با زشو روی گونم قطع شد
_ ت...تو الان چیه گوهی خوردی !!
٪ ماماننن.... بابا چرا این کارو کردی!!!!
_ دختر...
٪ چرا این کارو کردی هااااااااااا
اگه باورم نداری .... بیا ... بیا طلاق بگیریم
....
.....
.......
......
شرط : ۱۵ تا لایک 💖 ۲۰ تا کامنت
بیا راضی شدی اه
چند سال بعد....
چند سال از ازدواج من و کوک گذشته و ما یه دختر کیوت ۴ ساله داریم به اسم << سه کیونگ >> .... نمیدونم چرا اما کوک یه مدته که کوک باهام سرد شده
کوک ویو
آه انقدر درگیر کار بودم که یادم رفته بخوابم ( مگه آدم یادش میره بخوابه ) چند روز پیش دوست دختر رفیقم اومد و بهم گفت که ات داره بهت خیانت میکنه و چند تا عکس از ات با یه پسره دیگه داره ( استغفرالله 🛐 ) آه دیگه صبرم تموم شده ... که یهو يکی بهم زنگ زد .... هه چه حلال زاده تا اسمشو بردم زنگ زد جواب دادم
مکالمه ات و کوک
_ چیه( سرد )
اولن سلامت کو دومن چرا نمیای خونه
_ کار دارم
بیا خونه چقدر به سه کیونگ جواب پس بدم ( عصبی )
_ باشه
و قطع کردم واقعا خسته شدم باید برم حسابشو کف دستش بزارم
ویو عمارت ...
وارد عمارت شدم که سه کیونگ بدو بدو اومد سمتم و گفت
٪ سلام بابایی( کیوت )
_ سلام دختر خشملم.... میدونی مامانت کجاست؟!
٪ آره توی آشپز خونست داره غذا درست میکنه
_ باشه پس من برم ببینم غذا چیه !
رفتم تو آشپز خونه دیدم داره دوکبوکی درست میکنه
آه آقا بالاخره تشریفشون رو آوردن
_ ات ... تو داری بهم خیانت میکنی مگه نه؟!
چیییی ... مخت تاب ور داشته
_ داری انکار میکنی ... پس این عکس ها چیه ( داد )
اینا ال... حرفم با زشو روی گونم قطع شد
_ ت...تو الان چیه گوهی خوردی !!
٪ ماماننن.... بابا چرا این کارو کردی!!!!
_ دختر...
٪ چرا این کارو کردی هااااااااااا
اگه باورم نداری .... بیا ... بیا طلاق بگیریم
....
.....
.......
......
شرط : ۱۵ تا لایک 💖 ۲۰ تا کامنت
بیا راضی شدی اه
۵۸۹
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.