My Girl
Part³
یورا:یونا بیا جیسو رو ببریم اون کنار
یونا:ات اروم باش
ات:جناب یه چیزی لطفاً اون خنجر رو بدین من
جیمین:ات تو نمیتونی از خودت دفاع کنی
ات:داداش من از ۱۵ سالگی رزمی کار کردم پس میتونم
جیمین:ما که ندیدیم
کوک:بیا ولی فقط ادم نکش"سرد"
کای:تو میتونی چیکار کنی بیبی
ات:خفه شو"خنجرو کرد تو پهلوش"
ات:اگر میخوای زنده بمونه هه سو سریع ببرش دکتر چون من دقیق تو پهلوش نکردم
اجوما:خانم پارک اونو بدیم من
ات:بفرمایین اجوما"خنده"
ته:واد فاک این الان نزدیک بود یکی رو بکشه
جیمین:خب
ات:داداششششششش کیفمو بده
جیمین:شدم کلفت
شوگا:اهای کوچولو تو میتونی قاتل خوبی بشی
ات:علاقه ای ندارم..... یورا برو کیفمو بیار
یورا: امادس.....اینو بگیر
ات:همه ساکت میخوام پخش زنده بگیرم.....امروز مورخ ۱ سپتامبر در خونه یکی از ملیاردرای کره یه فرد بهش حمله شده و الان هم دارن ایشون رو به بیمارستان میبرن......... تمام
لینا: خبرنگارم هست
یونا:جیسو بهوش اومد
جیسو:خوب بود ات در حقیقت من بی هوش نشده بودم داشتم اتو امتحان میکردم ...تازه هیچکس اجازه نداره به ات بگه کوچولو"داد"
شوگا:این مگه بیهوش نشده بود
ته:چرا نباید بگیم
جیسو:چون ات جزوی از اموال منه اون کوچیکترین کسی هست که اینجاس البته هه سو حساب نیست
ات:شماها اگر میخواین حرف بزنین بزنین.....اجوما خوشگل میشه بگی باغ این عمارت کجاس
اجوما:برو پیش بادیگاردا بهت میگن
"دقایقی بعد"
شوگا:صدایی از خانم پارک نمیاد نکنه مرده
یورا:اویییییییییییی درست صحبت کن
جیمین:کوک تو هنوز بم رو نگه داشتی
ته:منم یونتانو نگه داشتم
شوگا:منم هولی رو نگه داشتم
کوک:اره تازه تو باغم هست
یونا:ای خاک تو سرم ات رفته تو باغ
جیسو:عزیزم اتتتتتتتتتتتتت
ات:چتونه
چه یونگ:یا ابالفضل
لینا:چت شده
ات:ها هیچی فقط وقتی داشتم با این کوچولو بازی میکردم افتادم تو گل
کوک:بم چقدر ارومی
ات:نه اروم نبود من با چوب زدم تو کلش اروم شد
یورا:شت اومایگاد
اجوما:بیا اینم از اب خب حالا برو لباستو عوض کن
یونا:بدو اینم لباس
جیمین:یونگی هیونگ دقت کردی دخترا چه مجهزن
شوگا:اره و داداششونو هم کلفتشونن مگه نه جیمین
جیمین:اره ولی من فقط کیف اتو دارم با کیف دخترا به غیر از بی عقل
ته:تو و جیسو همه چیزتون برعکس همه
کوک:من شنیدم قطب های مخالف همو جذب میکنن
جیسو: با عقلا منظور اونا یه زن و یه مرده نه این
یورا:ولی به هم میاین
یونا: یورا راست میگه
ات:گفتی اسم این سکه بمه
کوک:اوهم
ات:بم کوچولو بیا بغل خاله
بم:هاپ هاپ(معنی:صادقانه حال ادامه دادن ندارم)
ات:افرین......خب ببین بم کوچولو من شیپارو میگم بعد اسما
اول مین یونگی+لی یورا
دوم کیم تهیونگ+هان یونا
سوم پارک جیمین + اوه جیسو
همه:نه این ممکن نیست
ات:لایک یادت نره🤍🩷🩵
یورا:یونا بیا جیسو رو ببریم اون کنار
یونا:ات اروم باش
ات:جناب یه چیزی لطفاً اون خنجر رو بدین من
جیمین:ات تو نمیتونی از خودت دفاع کنی
ات:داداش من از ۱۵ سالگی رزمی کار کردم پس میتونم
جیمین:ما که ندیدیم
کوک:بیا ولی فقط ادم نکش"سرد"
کای:تو میتونی چیکار کنی بیبی
ات:خفه شو"خنجرو کرد تو پهلوش"
ات:اگر میخوای زنده بمونه هه سو سریع ببرش دکتر چون من دقیق تو پهلوش نکردم
اجوما:خانم پارک اونو بدیم من
ات:بفرمایین اجوما"خنده"
ته:واد فاک این الان نزدیک بود یکی رو بکشه
جیمین:خب
ات:داداششششششش کیفمو بده
جیمین:شدم کلفت
شوگا:اهای کوچولو تو میتونی قاتل خوبی بشی
ات:علاقه ای ندارم..... یورا برو کیفمو بیار
یورا: امادس.....اینو بگیر
ات:همه ساکت میخوام پخش زنده بگیرم.....امروز مورخ ۱ سپتامبر در خونه یکی از ملیاردرای کره یه فرد بهش حمله شده و الان هم دارن ایشون رو به بیمارستان میبرن......... تمام
لینا: خبرنگارم هست
یونا:جیسو بهوش اومد
جیسو:خوب بود ات در حقیقت من بی هوش نشده بودم داشتم اتو امتحان میکردم ...تازه هیچکس اجازه نداره به ات بگه کوچولو"داد"
شوگا:این مگه بیهوش نشده بود
ته:چرا نباید بگیم
جیسو:چون ات جزوی از اموال منه اون کوچیکترین کسی هست که اینجاس البته هه سو حساب نیست
ات:شماها اگر میخواین حرف بزنین بزنین.....اجوما خوشگل میشه بگی باغ این عمارت کجاس
اجوما:برو پیش بادیگاردا بهت میگن
"دقایقی بعد"
شوگا:صدایی از خانم پارک نمیاد نکنه مرده
یورا:اویییییییییییی درست صحبت کن
جیمین:کوک تو هنوز بم رو نگه داشتی
ته:منم یونتانو نگه داشتم
شوگا:منم هولی رو نگه داشتم
کوک:اره تازه تو باغم هست
یونا:ای خاک تو سرم ات رفته تو باغ
جیسو:عزیزم اتتتتتتتتتتتتت
ات:چتونه
چه یونگ:یا ابالفضل
لینا:چت شده
ات:ها هیچی فقط وقتی داشتم با این کوچولو بازی میکردم افتادم تو گل
کوک:بم چقدر ارومی
ات:نه اروم نبود من با چوب زدم تو کلش اروم شد
یورا:شت اومایگاد
اجوما:بیا اینم از اب خب حالا برو لباستو عوض کن
یونا:بدو اینم لباس
جیمین:یونگی هیونگ دقت کردی دخترا چه مجهزن
شوگا:اره و داداششونو هم کلفتشونن مگه نه جیمین
جیمین:اره ولی من فقط کیف اتو دارم با کیف دخترا به غیر از بی عقل
ته:تو و جیسو همه چیزتون برعکس همه
کوک:من شنیدم قطب های مخالف همو جذب میکنن
جیسو: با عقلا منظور اونا یه زن و یه مرده نه این
یورا:ولی به هم میاین
یونا: یورا راست میگه
ات:گفتی اسم این سکه بمه
کوک:اوهم
ات:بم کوچولو بیا بغل خاله
بم:هاپ هاپ(معنی:صادقانه حال ادامه دادن ندارم)
ات:افرین......خب ببین بم کوچولو من شیپارو میگم بعد اسما
اول مین یونگی+لی یورا
دوم کیم تهیونگ+هان یونا
سوم پارک جیمین + اوه جیسو
همه:نه این ممکن نیست
ات:لایک یادت نره🤍🩷🩵
۳.۳k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.