رز زخمی
رز زخمی
پارت۱
همش از اون روز شوم شروع شد.
تولد ۹ سالگیم و امدن عمو تهیونگ از فرانسه.
اولش از امدن اون خوشحال بودم ولی بعدش که اون امد همه چیز عوض شد.
(فلش بک به سال ۲۰۱۹)
رز:مامانی اگه گفتی امروز چه روزیه؟
مامان رز: روز امدن داییت از فرانسه.
رز:نه مامان به جز اون.
مامان رز:نمیدونم تولد چانگبینه؟(با حضور افتخاری همسرم😂)
رز:هیچی ولش کن.
مامان رز:باشه هر طور راحتی.
زینگ زینگ(مثلا صدا زنگ)
مامان رز:تهیونگ امدش،اجوما میشه درو باز کنی.
اجوما:چشم خانوم.
مامان رز: تهیونگا داداش کوچولو بلخره بعد از ۱۹ سال دیدمت.(داداشا و ابجیای گل تهیونگ اینجا ۳۷ سالشه)
تهیونگ:عا نونا دلم برات تنگ شده بود.
(دوستان حوصله ندارم هی بنویسم مامان رز پس مامان رز اسمش میشه لیا)
لیا:ایگووووو چقدر بزرگ شدی(پ ن پ میخواستی همینطوری کوچولو بمونه😑)
تهیونگ: نونا تو هم خیلی پخته تر شدی.
انشالله حمایت ها خوب بید براتون فیکای بعدی رو میزارم😂
پارت۱
همش از اون روز شوم شروع شد.
تولد ۹ سالگیم و امدن عمو تهیونگ از فرانسه.
اولش از امدن اون خوشحال بودم ولی بعدش که اون امد همه چیز عوض شد.
(فلش بک به سال ۲۰۱۹)
رز:مامانی اگه گفتی امروز چه روزیه؟
مامان رز: روز امدن داییت از فرانسه.
رز:نه مامان به جز اون.
مامان رز:نمیدونم تولد چانگبینه؟(با حضور افتخاری همسرم😂)
رز:هیچی ولش کن.
مامان رز:باشه هر طور راحتی.
زینگ زینگ(مثلا صدا زنگ)
مامان رز:تهیونگ امدش،اجوما میشه درو باز کنی.
اجوما:چشم خانوم.
مامان رز: تهیونگا داداش کوچولو بلخره بعد از ۱۹ سال دیدمت.(داداشا و ابجیای گل تهیونگ اینجا ۳۷ سالشه)
تهیونگ:عا نونا دلم برات تنگ شده بود.
(دوستان حوصله ندارم هی بنویسم مامان رز پس مامان رز اسمش میشه لیا)
لیا:ایگووووو چقدر بزرگ شدی(پ ن پ میخواستی همینطوری کوچولو بمونه😑)
تهیونگ: نونا تو هم خیلی پخته تر شدی.
انشالله حمایت ها خوب بید براتون فیکای بعدی رو میزارم😂
۷.۱k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.