کاخ سیاه🖤🕸پارت 9
پارت9
ا. ت: خواستم برم سمتش که دستم توسط کسی کشیده شد ا... ون نارا بود
نارا: دختر من میدونم کار کیه ولی اگر بری و بپری بش همه میفهمن کاره توعه باید فرار کنیم
ا. ت: اما نارا لیا میدونه من اون غذارو درست کردم اگه به بقیه بگه چی؟
نارا: فعلا باید ازینجا دور شی
ا. ت: با هم فرار کردیم و دیگه صدای خاصی نیومد به نظر میومد همه چی اروم شده بود با نارا روی تاب بزرگه حیاط پشتی نشسته بودیم نارا داشت عینه همیشه غر غر میکرد منم تو زیباییه اینجا و افکارم غرق بودم که نارا گف : سرده بیا بریم تو اگر بفهمن فرار کردیم بدتر نصفمون میکنن
ا. ت: خنده ای کردم و گفتم باشه
فردا ظهر*
ا. ت: از دیشب تالا هیچ خبری نیست به نظر میاد که همه چی اوکی و اروم باشه...
داشتم دوباره توی خیالاتم سید میکردم که با دیدن خانوم هیچکی سریع رفتم سر کارام
هیومی:اااااا.تتتتتتتتتت
ا. ت: یا خدا چی شده نکنه فهمیده باشه من.... تا اومدم به بقیه فکرم ادامه بدم بقیه حرفشو گفت
هیومی: امروز ارباب با دوست دختراشون سر ناهار حاضر میشن درخواست کلی غذایی خوشمزه کردن با اینکه از گفتن این متنفرم ولی دست پخت تو از همه بهتره پس به نفعته .......
ا. ت: باشه ای گفتم و رفتم سر غذا ها... والا اگر میزاشتم حرف بزنه تا فردا میخواست دربارم انتقاد کنه و تهدید کنه....
ایندفعه برای پارت بعد شرط داریم اما کمه :
لایک: 10
کامنت:10
ا. ت: خواستم برم سمتش که دستم توسط کسی کشیده شد ا... ون نارا بود
نارا: دختر من میدونم کار کیه ولی اگر بری و بپری بش همه میفهمن کاره توعه باید فرار کنیم
ا. ت: اما نارا لیا میدونه من اون غذارو درست کردم اگه به بقیه بگه چی؟
نارا: فعلا باید ازینجا دور شی
ا. ت: با هم فرار کردیم و دیگه صدای خاصی نیومد به نظر میومد همه چی اروم شده بود با نارا روی تاب بزرگه حیاط پشتی نشسته بودیم نارا داشت عینه همیشه غر غر میکرد منم تو زیباییه اینجا و افکارم غرق بودم که نارا گف : سرده بیا بریم تو اگر بفهمن فرار کردیم بدتر نصفمون میکنن
ا. ت: خنده ای کردم و گفتم باشه
فردا ظهر*
ا. ت: از دیشب تالا هیچ خبری نیست به نظر میاد که همه چی اوکی و اروم باشه...
داشتم دوباره توی خیالاتم سید میکردم که با دیدن خانوم هیچکی سریع رفتم سر کارام
هیومی:اااااا.تتتتتتتتتت
ا. ت: یا خدا چی شده نکنه فهمیده باشه من.... تا اومدم به بقیه فکرم ادامه بدم بقیه حرفشو گفت
هیومی: امروز ارباب با دوست دختراشون سر ناهار حاضر میشن درخواست کلی غذایی خوشمزه کردن با اینکه از گفتن این متنفرم ولی دست پخت تو از همه بهتره پس به نفعته .......
ا. ت: باشه ای گفتم و رفتم سر غذا ها... والا اگر میزاشتم حرف بزنه تا فردا میخواست دربارم انتقاد کنه و تهدید کنه....
ایندفعه برای پارت بعد شرط داریم اما کمه :
لایک: 10
کامنت:10
۸.۵k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.