پارت ۲
پارت ۲
جونگ سو :باشه ، بهت میگم
جونگ کوک:خب دیگه،نوشیدنیت رو بخور
جونگ سو:باشه،خودتم بخور
جونگ کوک:باشه
جونگ کوک و جونگ سو نوشیدنیشون رو خوردن و یکم توی حیاط دانشگاه قدم زدن،زنگ کلاس خورد همه سمت کلاس رفتند و سر جاشون نشستند و منتظر بودند تا استاد بیاد.در کلاس باز شد دو نفر وارد کلاس شدند ولی استاد بین اون ها نبود یکم بعد استاد وارد کلاس شد و گفت
استاد:بچه ها به هم کلاسی های جدیدتون سلام کنید
بچه ها:سلام به کلاس ما خوش اومدید
جونگ کوک:سلام من جئون جونگ کوک هستم
جونگ سو:سلام و من هم جئون جونگ سو هستم
جونگ کوک و جونگ سو:از آشنایی باهاتون خوشبختیم
بچه ها:ما هم خوشبختیم
استاد:اون ته دو تا میز خالی هستش می تونید برید اونجا بشینید
جونگ کوک و جونگ سو:باشه ممنون استاد
استاد:،😊خواهش می کنم
استاد داشت درس میدادو دیگه کم کم باید زنگ میخورد وزنگ خورد ،همه بچه ها رفتند بیرون فقط تهیونگ و جونگ کوک و جونگ سو توی کلاس مونده بودند
جونگ سو :جونگ کوک تو برو منم الان میام باشه؟
جونگ کوک:باشه
جونگ کوک رفت بیرون و تهیونگ هم می خواست بره بیرون که جونگ سو دست تهیونگو گرفت وگفت
جونگ سو:راستی اسمت چیه؟
تهیونگ:اسمم تهیونگه..کیم تهیونگ
جونگ سو :اسمت تهیونگه باشه فقط می خواستم اسمتو...
شرطا کامل نرسیده بودن😔ولی من پارت بعدی رو گذاشتم
شرطا
۱۰تا لایک
۱۰تا کامنت
دوستون دارم.اگه خوشت اومده اون قلب سفید رو قرمزش کن❤
جونگ سو :باشه ، بهت میگم
جونگ کوک:خب دیگه،نوشیدنیت رو بخور
جونگ سو:باشه،خودتم بخور
جونگ کوک:باشه
جونگ کوک و جونگ سو نوشیدنیشون رو خوردن و یکم توی حیاط دانشگاه قدم زدن،زنگ کلاس خورد همه سمت کلاس رفتند و سر جاشون نشستند و منتظر بودند تا استاد بیاد.در کلاس باز شد دو نفر وارد کلاس شدند ولی استاد بین اون ها نبود یکم بعد استاد وارد کلاس شد و گفت
استاد:بچه ها به هم کلاسی های جدیدتون سلام کنید
بچه ها:سلام به کلاس ما خوش اومدید
جونگ کوک:سلام من جئون جونگ کوک هستم
جونگ سو:سلام و من هم جئون جونگ سو هستم
جونگ کوک و جونگ سو:از آشنایی باهاتون خوشبختیم
بچه ها:ما هم خوشبختیم
استاد:اون ته دو تا میز خالی هستش می تونید برید اونجا بشینید
جونگ کوک و جونگ سو:باشه ممنون استاد
استاد:،😊خواهش می کنم
استاد داشت درس میدادو دیگه کم کم باید زنگ میخورد وزنگ خورد ،همه بچه ها رفتند بیرون فقط تهیونگ و جونگ کوک و جونگ سو توی کلاس مونده بودند
جونگ سو :جونگ کوک تو برو منم الان میام باشه؟
جونگ کوک:باشه
جونگ کوک رفت بیرون و تهیونگ هم می خواست بره بیرون که جونگ سو دست تهیونگو گرفت وگفت
جونگ سو:راستی اسمت چیه؟
تهیونگ:اسمم تهیونگه..کیم تهیونگ
جونگ سو :اسمت تهیونگه باشه فقط می خواستم اسمتو...
شرطا کامل نرسیده بودن😔ولی من پارت بعدی رو گذاشتم
شرطا
۱۰تا لایک
۱۰تا کامنت
دوستون دارم.اگه خوشت اومده اون قلب سفید رو قرمزش کن❤
۲.۹k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.