نهمین عضو پارت ۵
ویو ات
صبحونه رو که خوردیم باید میرفتیم برای آلبوم جدید تمرین میکردیم تو راه به دوتا ماشین تقسیم شدیم
ماشین اول:فلیکس هیونجین لینو جیسونگ
ماشین دوم:ات جونگین چان سونگمین چانگبین
پرش زمانی به باشگاه
وقتی رسیدیم باید برای اهنگ S _class تمرین میکردیم
ویو جونگین
وای ات خیلی خوبه دنسش و صداش و قیافش اندامش گادددد
موقعی میرقصه خیلی گاددههه
ویو ات
موقعی داشتیم تمرین میکردیم همش نگاه ای انو روم احساس میکردم و یکم معذب میشدم
پرش زمانی به خونه
ویو ای ان
وای ات دوباره لباسای دیشبشو پوشید خیلی توشون سک*ی میشه
ویو ات
لباسامو عوض کردم و رفتم تو تراس داشتم بیرونو نگاه میکردم که ای ان اومد تو
ای ان:خیلی قشنگه نه؟(تو ذهنش نه به قشنگیه تو)
ات :آره
ویو ای ان
نتونستم تحمل کنم و بغلش کردم گذاشتمش رو لبه ی تراس و لبش، رفتم و اونم همراهی میکرد
ویو چان
اومدم ای انو اتو برای شام صدا کنم دیدم دارن همو میبوسن خوشم اومدو عکس گرفتم صداشون نکردم فقط به بقیه گفتم بیان
ویو ای ان
داشتم میبوسیدمش که فهمیدم نفس کم اورده و ازش جدا شدم
ویو ات
فهمید نفس کم آوردم و ازم جدا شد
ای ان:ببخشید
ات:خودم میخواستم ببوسمت از قبل بهت حس داشتم
ای ان:واقعا؟
ات:ببخشید
ویو ای ان
اونم منو دوس داشت وایی خدا
ای ان: میشه باهم قرار بزاریم؟
ات:آره
ای ان :بیا بریم شام بخوریم دوست دختر؟
ات:بیا بریم دوست پسر
خنده
ادامه داره
صبحونه رو که خوردیم باید میرفتیم برای آلبوم جدید تمرین میکردیم تو راه به دوتا ماشین تقسیم شدیم
ماشین اول:فلیکس هیونجین لینو جیسونگ
ماشین دوم:ات جونگین چان سونگمین چانگبین
پرش زمانی به باشگاه
وقتی رسیدیم باید برای اهنگ S _class تمرین میکردیم
ویو جونگین
وای ات خیلی خوبه دنسش و صداش و قیافش اندامش گادددد
موقعی میرقصه خیلی گاددههه
ویو ات
موقعی داشتیم تمرین میکردیم همش نگاه ای انو روم احساس میکردم و یکم معذب میشدم
پرش زمانی به خونه
ویو ای ان
وای ات دوباره لباسای دیشبشو پوشید خیلی توشون سک*ی میشه
ویو ات
لباسامو عوض کردم و رفتم تو تراس داشتم بیرونو نگاه میکردم که ای ان اومد تو
ای ان:خیلی قشنگه نه؟(تو ذهنش نه به قشنگیه تو)
ات :آره
ویو ای ان
نتونستم تحمل کنم و بغلش کردم گذاشتمش رو لبه ی تراس و لبش، رفتم و اونم همراهی میکرد
ویو چان
اومدم ای انو اتو برای شام صدا کنم دیدم دارن همو میبوسن خوشم اومدو عکس گرفتم صداشون نکردم فقط به بقیه گفتم بیان
ویو ای ان
داشتم میبوسیدمش که فهمیدم نفس کم اورده و ازش جدا شدم
ویو ات
فهمید نفس کم آوردم و ازم جدا شد
ای ان:ببخشید
ات:خودم میخواستم ببوسمت از قبل بهت حس داشتم
ای ان:واقعا؟
ات:ببخشید
ویو ای ان
اونم منو دوس داشت وایی خدا
ای ان: میشه باهم قرار بزاریم؟
ات:آره
ای ان :بیا بریم شام بخوریم دوست دختر؟
ات:بیا بریم دوست پسر
خنده
ادامه داره
۷.۳k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.