وقتی پرستو از سفر آهنگ میزد

وقتی پرستو از سفر آهنگ میزد
آیینه ی شفاف قلبم زنگ میزد

صبرم کفاف یک قدم دوری نمی داد
او حرف ، از فرسنگ ها فرسنگ میزد

عمری زلیخا دست بر دامان و اینبار
یوسف به دامان زلیخا چنگ میزد

میل تماشا، بوسه ی آخر، تمنا
آتش به جان لاله ی دلتنگ میزد

من داستان آن گل زردم که عمری ...
با خون دل رخساره اش را رنگ میزد

همچون کبوتر جَلد بامش بودم اما ...
او طفل بازیگوش و بر من سنگ میزد

باشد سر سبزش سلامت او که عمری
با آن زبان سرخ طبل جنگ میزد

" آدم به آدم میرسد ما کوه بودیم "
یک پای این وصلت همیشه لنگ میزد

#فاطمه_اتحاد
👌❤️
دیدگاه ها (۱)

رفیق نیمه شبهایم , غــــــــم است و اشک تکراریمدارا می کند ع...

شب سردي شده آغوش رهاي تو کجاستدم عيسايي پرعطر دعاي تو کجاستخ...

"کیستی در دل شب نام تو نجوای من است؟نیستی و همه شب عشق،تمنای...

"چارهٔ من کن و مگذار که بیچاره شومسر خود گیرم و از کوی تو آو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط