مافیای جذاب من
مافیای جذاب من
ویو ات
تهیونگ رفت پیش دتکر منم حوصلم سر رفت بعد چند دقیقه بلند شدم و شروع به راه رفتن کردم که یهو زانوم خالی کرد .و خوردم زمین تهیونگ با سرعت وارد اتاق شد و منو بلند کرد و رو تخت گذاشت
+چرا بلند شدی هااا ؟ اگه سرت به جایی می خورد چی کار می کردی ؟؟(یکم بلند )
_ خوب حوصلم سر رفته بود می خواستم بلند شم . برا بلند شدن هم باید از تو اجازه بگیرم ؟؟؟(اینم یکم بلند گفت )
+اره برای همه کاری باید از من اجازه بگیری حالاهم وسایلت رو جمع کن می ریم خونههه
_ چشم عباس اقا
+اتت رو مخ من نرو لطفا خودت می دونی یه کاری می کنم بعدا پشیمون میشممم
_باشه بابا بی اعصاب
+زود جمع کن وسایلت رو بریم
_تو برو بیرون لباسام رو تنم کنم
+باشه .رفت بیرون
_اومدم لباسام رو عوض کنم که یهوو سرم گیج رفت و خوردم زمین و سرم به لبه میز خورد و سیاهیه مطلقققق.....
ویو تهیونگ
اییی خدا ات رو از من نگیر هرکی رو دنیا خواستی بگیری بگیر ولی ات نه جون خودمو بگیر ولی منو بدون فرشتم نکن
یهو یه صدایی از اتاق اومد وارد شدم و دیدیم ات بی هوشه
+ات .اتتتتتت
پرستارررررررررررررررر(عربده )
پ .چیشده ؟
+دکتر رو خبر کن زود باشششش
دکتر اومد .
د. بزارش رو تخت خودت برو بیرون
+باشهه (بغض )
فلش بک به زمانی که تهیونگ پیش دکتر رفته بود
+بله چیزی شده ؟
د.متاسفانه ازمایشات خانوم ات نشون میده که ایشون به سرطان مبتلا شدن
+چیی (هول کرده )
+چی داری میگی یعنی چی ؟ اصلا امکان نداره
د. من خیلی متاسفتم اقای تهیونگ
ولی ما در ازمایشگاه به نتایجی برای درمان این نوع سرطان پیدا کردیم . امیدی برای درمان ایشون وجود داره ولی تا دو سه ماه اینده باید صبر کنید تا مطمئن بشیم
+دکتر هرکاری لازمه بکن ولی زن منو نجات بده نتونستی بهتره خودتم برای زندگی امیدی نداشته باشی .(تهدیدش کرد )
د. ما هر کاری لازم باشه انجام میدیم .
+من میرم
پایان فلش بک
خدایا به جون خودش قسم ادم خوبی میشم دیگه دست به قتل نمی زنم هر کاری لازم باشه براش انجام میدم فقط ادامه زندگی منوووو بدون اون رقم نزن .
چند ساعت بعد
+دکتر چیشد ؟ .حالش خوبه ؟
د. الان هالش خوبه می تونید ببریدش ولی باید به شدت ازش مواظبت کنید کوچک ترین ضربه به سرش وارد بشه می تونه خیلی خطرناک باشه
+باشه ممنون
رفتم پیش اتت
+ات جونم .
_سلام .
+سلام نفسم بریم خونه ؟
_ بریم عزیزم
تهیونگ ات رو بلند میکنه و به سمت ماشین میره. باهم سوار میشن و به خونه میرسن
تهیونگ خیلی در راه مواظبه تا تصادف نکنه
_تهیونگ
+جونم چیزی می خوای ؟( با بغض )
_ نه چیزی نمی خوام فقط می خوام بهم بگی چیشده چرا این طوری شدی ؟چرا بغض داری ؟
+کی من ؟بغض ؟نه اصلا
_اره برو بابا خر خودتی
+هوفف ات من هیچیم نیست لطفا یه دعوا دیگه راه ننداز
_باش
پایان پارت .
ویو ات
تهیونگ رفت پیش دتکر منم حوصلم سر رفت بعد چند دقیقه بلند شدم و شروع به راه رفتن کردم که یهو زانوم خالی کرد .و خوردم زمین تهیونگ با سرعت وارد اتاق شد و منو بلند کرد و رو تخت گذاشت
+چرا بلند شدی هااا ؟ اگه سرت به جایی می خورد چی کار می کردی ؟؟(یکم بلند )
_ خوب حوصلم سر رفته بود می خواستم بلند شم . برا بلند شدن هم باید از تو اجازه بگیرم ؟؟؟(اینم یکم بلند گفت )
+اره برای همه کاری باید از من اجازه بگیری حالاهم وسایلت رو جمع کن می ریم خونههه
_ چشم عباس اقا
+اتت رو مخ من نرو لطفا خودت می دونی یه کاری می کنم بعدا پشیمون میشممم
_باشه بابا بی اعصاب
+زود جمع کن وسایلت رو بریم
_تو برو بیرون لباسام رو تنم کنم
+باشه .رفت بیرون
_اومدم لباسام رو عوض کنم که یهوو سرم گیج رفت و خوردم زمین و سرم به لبه میز خورد و سیاهیه مطلقققق.....
ویو تهیونگ
اییی خدا ات رو از من نگیر هرکی رو دنیا خواستی بگیری بگیر ولی ات نه جون خودمو بگیر ولی منو بدون فرشتم نکن
یهو یه صدایی از اتاق اومد وارد شدم و دیدیم ات بی هوشه
+ات .اتتتتتت
پرستارررررررررررررررر(عربده )
پ .چیشده ؟
+دکتر رو خبر کن زود باشششش
دکتر اومد .
د. بزارش رو تخت خودت برو بیرون
+باشهه (بغض )
فلش بک به زمانی که تهیونگ پیش دکتر رفته بود
+بله چیزی شده ؟
د.متاسفانه ازمایشات خانوم ات نشون میده که ایشون به سرطان مبتلا شدن
+چیی (هول کرده )
+چی داری میگی یعنی چی ؟ اصلا امکان نداره
د. من خیلی متاسفتم اقای تهیونگ
ولی ما در ازمایشگاه به نتایجی برای درمان این نوع سرطان پیدا کردیم . امیدی برای درمان ایشون وجود داره ولی تا دو سه ماه اینده باید صبر کنید تا مطمئن بشیم
+دکتر هرکاری لازمه بکن ولی زن منو نجات بده نتونستی بهتره خودتم برای زندگی امیدی نداشته باشی .(تهدیدش کرد )
د. ما هر کاری لازم باشه انجام میدیم .
+من میرم
پایان فلش بک
خدایا به جون خودش قسم ادم خوبی میشم دیگه دست به قتل نمی زنم هر کاری لازم باشه براش انجام میدم فقط ادامه زندگی منوووو بدون اون رقم نزن .
چند ساعت بعد
+دکتر چیشد ؟ .حالش خوبه ؟
د. الان هالش خوبه می تونید ببریدش ولی باید به شدت ازش مواظبت کنید کوچک ترین ضربه به سرش وارد بشه می تونه خیلی خطرناک باشه
+باشه ممنون
رفتم پیش اتت
+ات جونم .
_سلام .
+سلام نفسم بریم خونه ؟
_ بریم عزیزم
تهیونگ ات رو بلند میکنه و به سمت ماشین میره. باهم سوار میشن و به خونه میرسن
تهیونگ خیلی در راه مواظبه تا تصادف نکنه
_تهیونگ
+جونم چیزی می خوای ؟( با بغض )
_ نه چیزی نمی خوام فقط می خوام بهم بگی چیشده چرا این طوری شدی ؟چرا بغض داری ؟
+کی من ؟بغض ؟نه اصلا
_اره برو بابا خر خودتی
+هوفف ات من هیچیم نیست لطفا یه دعوا دیگه راه ننداز
_باش
پایان پارت .
۱۹.۶k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.