hard thief Continue Part. 8
«از دید یونسو»
رفتم توی اتاقم درو بستم که جیمین هم با هم وارد اتاق شد
جیمین: بشین روی تخت بلت خونی شده
- مهم نیست
جیمین: بشین
- جیمین نمی خوام اشکالی نداره بزار خون بیاد
سمتم امد و دستمو گرفتم نشستم رو تخت سمت حمام رفتن جعبه کمک های اولیه رو اوردن کنارم نشست و خون روی لبمو پاک کرد
جیمین: اینم از این
- مرسی
می خواستم چیزی بگم که نامجون امد تو
نامجون: یونسو پاشو باید بری سر کارت
- کار؟
جیمین:قضیه چیه؟
نامجون: یونگی گفت ببرمش بخش خدمت کارا
جیمین: یعنی چی؟ اون تازه.....
- اشکالی نداره جیمین حوصله ندارم باز دعوات کنه میرم
بهش لبخندی زدمو پشت نامجون راه میرفتم که به یک اتاق رسیدمو درشو باز کرد
نامجون: برو تو
رفتم داخل یک اتاق کوچیک با یک دستشویی و یک حموم و یک کمپ کوچیک و یک اینه قدی و یک تخت یک نفره
نامجون: اینجاست لباست هم تو کمده لباساتو بپوش چند دقیقه دیگه اجوما میاد
به حرفاش گوش نمیدانم و فقط درو برو چک می کردم رفتم رو تخت و نشستم نامجون از اتاق رفت بیرون سمت کمد رفتمو بازش کردم یک لباس سفید دامنش تا وسط رون ها بود و لباس سفید هم تنگ بود و یک جلیقه سیاه هم داشت با بدبختی با یک دست دامن رو پوشیدن جوراب های بلند سفید هم پوشیدم لباسم تنم کردم ولی نمی تونستم دکمه هاو ببندم هر کاری می کردم نمیشد که یکی وارد شد
-جیغغغغغغغغغغغغغغغغغ
چشماتو درویش کن(یک جوری میگه که درویش که که انگار چی داری هرچی تو داری اونم داره احمق) بلند بی شعور لختم خب(پس چی تنه ته؟) لباس(افرین باهوش) خب دکمه هاش بسته نیست(چشماتو باز کن ببین کیه بعد بگو اینو) مگه تو گذاشتی ( برو باوا منم حوصله دارم)
چشماتو باز کردم دیدم یک پیر زنی دم دره منو با چشمای گرد نگاه می کنه😶
اجوما :خ.. خانوم
یا خدا خانوم چه صیغه ایه
درو برم نگاه کردم شاید جن دیده دیدکیزس نیست
- الو اجوما مشترک مرد نظر در دست رس میباشد؟؟؟؟
اجوما: خانوم
- هان؟
اجوما: شما خانومی؟ ( نه پس اقاعه😂😂)
- کدوم خانوم؟
اجوما: هیچی هیچی
سرشو چپ و راست کردو با لبخند قشنگی بهم نگاه کرد
- اجوما، میشه دکمه هامو ببند دستم شکسته نمی تونم ببندمش
اجوما: باش
امد سمتم لباسمو بست جلیقه رو هم تنم کردمو دکمه هاشو بست
اجوما: خیلی خوشگل شدی
- ولی من از این لباسا خوشم نمیاد چیه کله پاشم شرتم معلوم میشه
اجوما:😂😂دختر باید سنگین باشه اگه سنگین باشی کله پا نمیشی
-😂ولی من سنگین دوست ندارم درست و کلفت دوست دارم (خاک بر سرت کنن یونسو از همین الان فهمیدن منحرفی 😂)
اجوما یک دفعه خندش قه قه افتادم ( ای کلک اجوما هم از ماعه😂)
اجوما: اخ دختر دلم در گرفت حالا بگو اسمت چیه خوشگل خانوم
- یونسو 😁
اجوما: خب بیا برم یونسو کار هاتو بگم
- چشم اجوما خوشگله
اجوما: 😂
..
رفتم توی اتاقم درو بستم که جیمین هم با هم وارد اتاق شد
جیمین: بشین روی تخت بلت خونی شده
- مهم نیست
جیمین: بشین
- جیمین نمی خوام اشکالی نداره بزار خون بیاد
سمتم امد و دستمو گرفتم نشستم رو تخت سمت حمام رفتن جعبه کمک های اولیه رو اوردن کنارم نشست و خون روی لبمو پاک کرد
جیمین: اینم از این
- مرسی
می خواستم چیزی بگم که نامجون امد تو
نامجون: یونسو پاشو باید بری سر کارت
- کار؟
جیمین:قضیه چیه؟
نامجون: یونگی گفت ببرمش بخش خدمت کارا
جیمین: یعنی چی؟ اون تازه.....
- اشکالی نداره جیمین حوصله ندارم باز دعوات کنه میرم
بهش لبخندی زدمو پشت نامجون راه میرفتم که به یک اتاق رسیدمو درشو باز کرد
نامجون: برو تو
رفتم داخل یک اتاق کوچیک با یک دستشویی و یک حموم و یک کمپ کوچیک و یک اینه قدی و یک تخت یک نفره
نامجون: اینجاست لباست هم تو کمده لباساتو بپوش چند دقیقه دیگه اجوما میاد
به حرفاش گوش نمیدانم و فقط درو برو چک می کردم رفتم رو تخت و نشستم نامجون از اتاق رفت بیرون سمت کمد رفتمو بازش کردم یک لباس سفید دامنش تا وسط رون ها بود و لباس سفید هم تنگ بود و یک جلیقه سیاه هم داشت با بدبختی با یک دست دامن رو پوشیدن جوراب های بلند سفید هم پوشیدم لباسم تنم کردم ولی نمی تونستم دکمه هاو ببندم هر کاری می کردم نمیشد که یکی وارد شد
-جیغغغغغغغغغغغغغغغغغ
چشماتو درویش کن(یک جوری میگه که درویش که که انگار چی داری هرچی تو داری اونم داره احمق) بلند بی شعور لختم خب(پس چی تنه ته؟) لباس(افرین باهوش) خب دکمه هاش بسته نیست(چشماتو باز کن ببین کیه بعد بگو اینو) مگه تو گذاشتی ( برو باوا منم حوصله دارم)
چشماتو باز کردم دیدم یک پیر زنی دم دره منو با چشمای گرد نگاه می کنه😶
اجوما :خ.. خانوم
یا خدا خانوم چه صیغه ایه
درو برم نگاه کردم شاید جن دیده دیدکیزس نیست
- الو اجوما مشترک مرد نظر در دست رس میباشد؟؟؟؟
اجوما: خانوم
- هان؟
اجوما: شما خانومی؟ ( نه پس اقاعه😂😂)
- کدوم خانوم؟
اجوما: هیچی هیچی
سرشو چپ و راست کردو با لبخند قشنگی بهم نگاه کرد
- اجوما، میشه دکمه هامو ببند دستم شکسته نمی تونم ببندمش
اجوما: باش
امد سمتم لباسمو بست جلیقه رو هم تنم کردمو دکمه هاشو بست
اجوما: خیلی خوشگل شدی
- ولی من از این لباسا خوشم نمیاد چیه کله پاشم شرتم معلوم میشه
اجوما:😂😂دختر باید سنگین باشه اگه سنگین باشی کله پا نمیشی
-😂ولی من سنگین دوست ندارم درست و کلفت دوست دارم (خاک بر سرت کنن یونسو از همین الان فهمیدن منحرفی 😂)
اجوما یک دفعه خندش قه قه افتادم ( ای کلک اجوما هم از ماعه😂)
اجوما: اخ دختر دلم در گرفت حالا بگو اسمت چیه خوشگل خانوم
- یونسو 😁
اجوما: خب بیا برم یونسو کار هاتو بگم
- چشم اجوما خوشگله
اجوما: 😂
..
۱۸.۵k
۰۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.