پارت ۱۵ : عشق و سرنوشت
گندم : پسرا بیدار شین پسرا
۵ دقیقه بعد
گیسو : وایی گندم حلق خودت رو پاره کردی دوساعت داری صداشون میزنی بهتره برین سراغ اصل مطلب
گندم : باشه بعد لند رو به پسرا داد زد خودتون خواستید گیسو سریع دوربین رو روشن کرد و بعد گفت سلام امروزم من و گندم اومدیم با یه کرم ریزی فراوون میخوایم دو تا سر اشوز خابالو رو بیدار کنیم برای همین خواهرم از صلاح مخفیش استفاده میکنه و العان میخوایم به روش خودمون این دوتا سر اشپز رو به اشپز خونه دعوت کنیم بزنید برم خب گندم با سه شماره کارت رو اغاز کن
۱
۲
۳
گندم : دادادام اینم از پارچ یخ که امروز به این جهت اینجاست که خواب دوتا تنبل و از بین ببره خب العان میخوام بریزم
۱
۲
۳
و صدایی خالی شدن اب سرد روی جونکوک و تهیونگ که با داد جونکوک شلیک خنده گندم و گیسو هم رفت هوا
جونکوک : به چی میخندی اصلا منو از خواب نازم بیدار کردی
تهیونگ : من خیلی خوابم میوند چرا بیدارم کردید
گندم: اقایون خابالو برای دوستاتون دست تکون بدید
جونکوک که تازه متوجه گوشی و دوربین شده بود دادکشید : یاااااا فیلم نگیر و بعد با یه بالشت زد به گندم گیسو که داشت از خنده پاره میشد گفت : پاشید کمکمون کنید نهار درست کنیم جین و نامجون یه مشکلی براشون پیش اومد رفتن کمپانی بعد هرچی صداتون کرد که بهمون کمک کنید ناهار رو اماده کنیم جواب ندادید که جین اختیار تام بهمون داد که هر جوری دلمون میخواد بیدارتون کنیم
تهیونگ : همه میدونن دسپخت من افتضاحه ولی جونکوک خوبه پس جونکوک رو بهتون میدم ببریدش و سرو صدا نکنید من یکم بخوابم
همین تهیونگ اومد بخوابه گندم گفت : یا همین العان بلند میشید یا یه سطل اب و یخ روتون میریزم و همون لحظه گیسو گفت : من و خواهری بریم سراشپز ها ببندیم به کار فعلا خداحافظ
تهیونگ : برای چی فیلم میگیری
گیسو : بعدا براتون تعریف میکنیم فعلا پاشید
جونگ کوک : العان هیچی بعد از خوردن شیرموز نمتونه سرحالم بیاره
تهیونگ : نمیدونم شما میدونید یانه ولی جونکوک عاشق شیرموزه
ذهن گندم : عاشق شیر موزه نه امروز ۵ تا بسه شیر موز توی یخچال دیدم وایی یکم اذیتش کنم
گندم : میگم چیزه تو خیلی شیر موز دوست داری
جونگ کوک : معلومه زندگیه من بدون شیر موز اصلا معنی نداره خب حلا چرا پرسیدی ؟؟
گندم : چیزه ...
جونگ کوک : چیه
گندم : راستش چیزه
جونگ کوک : چیه چی شده
گندم : راستش من امروز توی یخچال ۵ تا شیر موز پیدا کردم و همشو همونجا خوردم اخه خیلی خوشمزه بود
با این حرف جونگ کوک : مثل برق گرفته ها بلند شد و داد زد : شیر موزام و بعد سربع مثل میک میک بلند شد و به سمت اشپز خونه پا تند کرد که تهیونگ در حالی که داشت دنبال جونگ کوک میرفت گفت : گندم امیدوار باش سره جاش باشه وگرنه خونت پایه خودته
۵ دقیقه بعد
گیسو : وایی گندم حلق خودت رو پاره کردی دوساعت داری صداشون میزنی بهتره برین سراغ اصل مطلب
گندم : باشه بعد لند رو به پسرا داد زد خودتون خواستید گیسو سریع دوربین رو روشن کرد و بعد گفت سلام امروزم من و گندم اومدیم با یه کرم ریزی فراوون میخوایم دو تا سر اشوز خابالو رو بیدار کنیم برای همین خواهرم از صلاح مخفیش استفاده میکنه و العان میخوایم به روش خودمون این دوتا سر اشپز رو به اشپز خونه دعوت کنیم بزنید برم خب گندم با سه شماره کارت رو اغاز کن
۱
۲
۳
گندم : دادادام اینم از پارچ یخ که امروز به این جهت اینجاست که خواب دوتا تنبل و از بین ببره خب العان میخوام بریزم
۱
۲
۳
و صدایی خالی شدن اب سرد روی جونکوک و تهیونگ که با داد جونکوک شلیک خنده گندم و گیسو هم رفت هوا
جونکوک : به چی میخندی اصلا منو از خواب نازم بیدار کردی
تهیونگ : من خیلی خوابم میوند چرا بیدارم کردید
گندم: اقایون خابالو برای دوستاتون دست تکون بدید
جونکوک که تازه متوجه گوشی و دوربین شده بود دادکشید : یاااااا فیلم نگیر و بعد با یه بالشت زد به گندم گیسو که داشت از خنده پاره میشد گفت : پاشید کمکمون کنید نهار درست کنیم جین و نامجون یه مشکلی براشون پیش اومد رفتن کمپانی بعد هرچی صداتون کرد که بهمون کمک کنید ناهار رو اماده کنیم جواب ندادید که جین اختیار تام بهمون داد که هر جوری دلمون میخواد بیدارتون کنیم
تهیونگ : همه میدونن دسپخت من افتضاحه ولی جونکوک خوبه پس جونکوک رو بهتون میدم ببریدش و سرو صدا نکنید من یکم بخوابم
همین تهیونگ اومد بخوابه گندم گفت : یا همین العان بلند میشید یا یه سطل اب و یخ روتون میریزم و همون لحظه گیسو گفت : من و خواهری بریم سراشپز ها ببندیم به کار فعلا خداحافظ
تهیونگ : برای چی فیلم میگیری
گیسو : بعدا براتون تعریف میکنیم فعلا پاشید
جونگ کوک : العان هیچی بعد از خوردن شیرموز نمتونه سرحالم بیاره
تهیونگ : نمیدونم شما میدونید یانه ولی جونکوک عاشق شیرموزه
ذهن گندم : عاشق شیر موزه نه امروز ۵ تا بسه شیر موز توی یخچال دیدم وایی یکم اذیتش کنم
گندم : میگم چیزه تو خیلی شیر موز دوست داری
جونگ کوک : معلومه زندگیه من بدون شیر موز اصلا معنی نداره خب حلا چرا پرسیدی ؟؟
گندم : چیزه ...
جونگ کوک : چیه
گندم : راستش چیزه
جونگ کوک : چیه چی شده
گندم : راستش من امروز توی یخچال ۵ تا شیر موز پیدا کردم و همشو همونجا خوردم اخه خیلی خوشمزه بود
با این حرف جونگ کوک : مثل برق گرفته ها بلند شد و داد زد : شیر موزام و بعد سربع مثل میک میک بلند شد و به سمت اشپز خونه پا تند کرد که تهیونگ در حالی که داشت دنبال جونگ کوک میرفت گفت : گندم امیدوار باش سره جاش باشه وگرنه خونت پایه خودته
۵.۵k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.