رمان خدمتکار من پارت نهم
خب از خواب بیدار شدم نمیدونم چرا امروز ی انرژی خاصی داشتم دست و صورتمو شستم و همینجوری که زیر لبم اهنگ زمزمه میکردم و نانای میکردم صبحونه رم اماده کردم برا خودم لقمه گرفتم و خوردم انگار ی انرژی ای بود که باید حتما تا امروز تخیله میکردم رفتم جلوی اینه اتاقمو اهنگ پلی کردم و رقصیدم بعد از رقصیدنم رفتم ظرفا صبحونه جمع کردم و شستم. ندا که کلی شیتان پیتان کرده بود اومد سمتم و گفت:ببین ما الان میریم بیرون احتمالا فردا صبحی ظهری چیزی برمیگردیم. تو دلم گفتم این همه مدت میخان برن کجا یعنی و گفتم:اهان بله خانوم خوش بگذره. ندا ی قیافه ای گرفت و رفت ایش ازش بدم میاد میمون خانوم پشت سرش اداش دراوردم. خب رفتن خونه ام خالی شد چیکار کنم من تنهایی خب پاشم برم بیرون اینور اونور بگردم. لباس پوشیدم و ارایش کردم(طبق معمول استایل میزارم) اول رفتم پارک بعدش رفتم سالن و ناخونامو درست کردم(میزارمـــ) خیلی گرون دراومد ولی خوشگل شد. بعدشم وقت ناهار بود رفتم رستوران کلی چیز میز خوردم. بعد برگشتم خونه و گرفتم خوابیدم. از خواب بیدار شدم دیدم ساعت ۷. به فکرم اومد یکم شیطونی کنم. ی رژ مشکی قرمز زدم(میزارمـــ) و یکمم سایه چشم مشکی قرمز (مگه میشه من چیزیو نزارم؟). خب گوشی برداشتم زنگ بزنم به مسیحا. دو بار گرفتمش جواب نداد. ای بابا. زنگ زدم به نیما. نیما:الو نیکا:الو سلام نیما چطوری. نیما:مرسی خوبم تو چطوری. نیکا:هعی بد نیستم،میگم الان پیش بچه هایی؟ نیما:اره نیکا:اون جدیدا ام الان پیشتون؟ نیما:نه فقط برو بچه ها قدیمیم. نیکا:خب گوشی بزار رو اسپیکر. نیما:باش نیکا:سلام بر دوستان گل مننن. کارن:سیامم. شهرزاد:سلام به روی ماهت مسیحا:چ عجب ی زنگی زدی. نیکا:مسیحا بهت زنگ زدم چرا برنداشتی. مسیحا:ع زندگیدی گوشیم پایینه نشنیدم. نیکا:اک،بچه هاا یچیزی،دوس دارید خونه امینی رو ببینید؟ نسترن:معموله چرا نخایم اون عمارت معروف نبینیم. پویا:دقیقا نیکا:پس پاشید بیاید اینجا. نیما:چییییی نیکا:اینا تا فردا صبح یا ظهر نیستن خونه شما بیاید اینجا بمونید دیگه بعدشم فردا پنج شنبس و کار گل فروشی ام تعطیل صبح زودم نیومده میرید که نفهمن. نسترن:وایی این اتفاق خیلی ریسکی نیکا. نیکا:اره ولی به ریسکش می ارزه بعدشم من شب تنها اینجا میترسم. مسیحا:مطمئنی نیستن؟ نیکا:اره بابا از صبح رفتن گفتن فردا میان. نیما:یعنی واقعا بیایم؟ نیکا:اره دیگه انقد سوال نپرسید تم مشکی قرمزم بپوشید بیاید شیتان پیتان کنیدا لوکیشنم گروه میفرستم واستون بایییی. بعدش قطع کردم تلفن.
۱۸.۷k
۲۱ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.