*سناریو * وقتی میبریشون مکه
*سناریو * وقتی میبریشون مکه
چان : خب الان تو اون مکعبه چیه؟
ا/ت : عی بی ادب اون خونه ی خداست
چان : اها خدایا ببخشید
فلیکس : وای اینجا چه به حاله چرا مردم دور این خونه میچرخن
ا/ت : اون خونه یه خداست و مردم دورش نمی دونم چی چی میکن
فلیکس : واو
سونگمینا: چرا پسرا روسریه سفید پوشیدن
ا/ت : سونگمینا اونا عربن و اون هم یه نوع کلاهه
هیون : کلا براش عجیبه خیلی عجیب به کعبه نگاه میکنه و همچنین مردم
هیون : ام ا/ت چرا اینجا مردا سیبیل دارن ؟
ا/ ت : خب دارن دیگه
لینو: ام اینجا کعبست نه ؟ راستی بین الحرمین تو کجاست؟
ا/ت : اوم اینجا کعبست. بین الحرمین ؟ خودمم نمی دونم
هان : (از اونجایی که زیاد فارسیش خوب نبود گفت )اینجا مادر جن*دس ؟
ا/ت : نهههه اون یه حرفه بده اینجا یه مسجد خیلی مهم برای مسلموناست
چانگبین : واو اینجا چقد آدمه خدا کجاست ؟
ا/ت : چانگبینا خونه ی خدا اینجاست نه خدا البته خدا همیشه بالای سر ما هست
آی ان : اسم این خونه چیه
ا/ت : کدوم ؟
آی ان : اون 👈🕋
ا/ت : آها اون کعبه
چان : خب الان تو اون مکعبه چیه؟
ا/ت : عی بی ادب اون خونه ی خداست
چان : اها خدایا ببخشید
فلیکس : وای اینجا چه به حاله چرا مردم دور این خونه میچرخن
ا/ت : اون خونه یه خداست و مردم دورش نمی دونم چی چی میکن
فلیکس : واو
سونگمینا: چرا پسرا روسریه سفید پوشیدن
ا/ت : سونگمینا اونا عربن و اون هم یه نوع کلاهه
هیون : کلا براش عجیبه خیلی عجیب به کعبه نگاه میکنه و همچنین مردم
هیون : ام ا/ت چرا اینجا مردا سیبیل دارن ؟
ا/ ت : خب دارن دیگه
لینو: ام اینجا کعبست نه ؟ راستی بین الحرمین تو کجاست؟
ا/ت : اوم اینجا کعبست. بین الحرمین ؟ خودمم نمی دونم
هان : (از اونجایی که زیاد فارسیش خوب نبود گفت )اینجا مادر جن*دس ؟
ا/ت : نهههه اون یه حرفه بده اینجا یه مسجد خیلی مهم برای مسلموناست
چانگبین : واو اینجا چقد آدمه خدا کجاست ؟
ا/ت : چانگبینا خونه ی خدا اینجاست نه خدا البته خدا همیشه بالای سر ما هست
آی ان : اسم این خونه چیه
ا/ت : کدوم ؟
آی ان : اون 👈🕋
ا/ت : آها اون کعبه
۲.۷k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.