خاطره دبیرستان
خاطره دبیرستان
پارت ۱۵
ویو ا/ت
داشتیم ایتالیا رو میگشتیم
لیا: هعی
ا/ت: چیه خانم دلش برای اقاش تنگ شده(مسخره کردن)
لیا: خفه خون بگیر ولی واقعا دلم براش تنگ شده(بغض)
ا/ت: بیا اینجا ببینم( بغل کردن)
____
ویو کوک
دیونه شده بودم بعد این همه سال
خیلی کار بدی انجام دادم از خودم متنفرم(ادمین: پسرم لیاقت تورو نداره بیا پیش خودم)
__
یوجین: نظرتون چیه امشب بریم رستوران ؟
لیا: عالی چه عجب آقا دل سوز شدن؟
یوجین: زهرمار کم برات خرج کردم(جدی)
لیا: ایشش باشه بابا
ا/ت: باشه بابا چرا مثل موش و گربه افتادین جون هم
لیا.یوجین: کار اینه (همزمان)
ا/ت: بسه دیگه
لیا.یوجین: هوفف باشه
لیا: چرا هرچی من میگم تکرار میکنی(عصبی)
یوجین: خودت داری داری هرچی که من میگم رو میگی(کمی عصبی)
لیا: ای اش...
ا/ت: باشه دیگه اهههه عین بچه ها فقط دعوا میکنیم عهههه
لیا: باشه بابا ایشش
یوجین: بسه بابا پاشین بریم
____
ویو ا/ت
نشسته بودیم تو رستوران
گارسون: چی میل دارین؟
یوجین۰۰۰۰
بعد از اینکه یوجین سفارش هارو داد به فکر فرو رفتم
بنظرت جونگ کوک چیکار میکنه یعنی دنبالم میگرده ؟
هوففف نمیدونم اصلا چرا دارم به جونگ کوک فکر میکنم
گارسون : بفرمایید ( غذا هارو گذاشت رو میز)
بوی غذا وقتی به دماغم خورد پاشدم رفتم سرویس بالا آوردم
لیا: عه وا خاک به سرم چت شد تو دختر
یوجین: خوبی ا/تم (نگران)
ا/ت: آیی حالم خیلی بده
یوجین: بریم دکتر
ا/ت: نه نه نمیخواد
__
ویو ا/ت
اصلا میلم به هیچ غذایی نمیکشید یا وقتی یه نفر پیشم میومد بوی بدی میداد اصلا این چند روز نمیدونم چه اتفاقی برام افتاده
لیا: ا/ت(آروم)
ا/ت: چیه؟
لیا: هیس آروم
ا/ت: چته؟(آروم)
لیا: تو با جونگ کوک ....
ادامه دارد...
لایک و حمایت یادت نره کیوتم ✨🤍
پارت ۱۵
ویو ا/ت
داشتیم ایتالیا رو میگشتیم
لیا: هعی
ا/ت: چیه خانم دلش برای اقاش تنگ شده(مسخره کردن)
لیا: خفه خون بگیر ولی واقعا دلم براش تنگ شده(بغض)
ا/ت: بیا اینجا ببینم( بغل کردن)
____
ویو کوک
دیونه شده بودم بعد این همه سال
خیلی کار بدی انجام دادم از خودم متنفرم(ادمین: پسرم لیاقت تورو نداره بیا پیش خودم)
__
یوجین: نظرتون چیه امشب بریم رستوران ؟
لیا: عالی چه عجب آقا دل سوز شدن؟
یوجین: زهرمار کم برات خرج کردم(جدی)
لیا: ایشش باشه بابا
ا/ت: باشه بابا چرا مثل موش و گربه افتادین جون هم
لیا.یوجین: کار اینه (همزمان)
ا/ت: بسه دیگه
لیا.یوجین: هوفف باشه
لیا: چرا هرچی من میگم تکرار میکنی(عصبی)
یوجین: خودت داری داری هرچی که من میگم رو میگی(کمی عصبی)
لیا: ای اش...
ا/ت: باشه دیگه اهههه عین بچه ها فقط دعوا میکنیم عهههه
لیا: باشه بابا ایشش
یوجین: بسه بابا پاشین بریم
____
ویو ا/ت
نشسته بودیم تو رستوران
گارسون: چی میل دارین؟
یوجین۰۰۰۰
بعد از اینکه یوجین سفارش هارو داد به فکر فرو رفتم
بنظرت جونگ کوک چیکار میکنه یعنی دنبالم میگرده ؟
هوففف نمیدونم اصلا چرا دارم به جونگ کوک فکر میکنم
گارسون : بفرمایید ( غذا هارو گذاشت رو میز)
بوی غذا وقتی به دماغم خورد پاشدم رفتم سرویس بالا آوردم
لیا: عه وا خاک به سرم چت شد تو دختر
یوجین: خوبی ا/تم (نگران)
ا/ت: آیی حالم خیلی بده
یوجین: بریم دکتر
ا/ت: نه نه نمیخواد
__
ویو ا/ت
اصلا میلم به هیچ غذایی نمیکشید یا وقتی یه نفر پیشم میومد بوی بدی میداد اصلا این چند روز نمیدونم چه اتفاقی برام افتاده
لیا: ا/ت(آروم)
ا/ت: چیه؟
لیا: هیس آروم
ا/ت: چته؟(آروم)
لیا: تو با جونگ کوک ....
ادامه دارد...
لایک و حمایت یادت نره کیوتم ✨🤍
۲۷.۶k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.