تفرقه..
تفرقه..
$$$$$$$$$$$$$$$
پارت¹¹
ویو سونهی
امروز مسئول دانشگاهمون مریض بود و بخاطر همینم خیلی گیر نداد و با یه توضیح ساده گذاشت بریم تو کلاس..استاد هم چیز خاصی نگفت.
همچی خوب پیشرفت تا اینکه زنگ تعطیلی دانشگاه خورد و رفتیم بیرون..یانگهی انقدر گرسه کرده بود که چشماش پف کرده بود و کبود شده بود.دنبی دیشب رفته بود سفر منم میخواستم تا وقتی مسافرته برم پیش یانگهی که هم من تنها نباشم هم جلوی یانگهی و بگیرم که کار خطرناکی نکنه.خلاصه داشتیم میرفتیم خونشون که اون پسره سویون پیداش شد دوباره..من نمیفهمم این چرا هردفعه میاد سمت ما؟بیچاره یانگهی..
ویو یانگهی
داشتیم با سونهی میرفتیم خونه که سویون سر و کله ش پیدا شد..خیلی حالم خوبه..این عوضی هم شده قوز بالا قوز.
€سلام!
÷چیه؟خوشحالی؟بهت قاقالیلی دادن؟😒
€عاااا..چقد بامزه ای😉
÷چون مثل تو نیستم..میخوام برم خونه..برو کنار
€میرسونمت
÷چی؟(صدای نسبتا بلند)
€(به روی خودش نیاورد)خیلی عجیبه؟گفتم میرسونمت..شنیدم امروز تو دانشگاه خیلی اذیت ش..
÷(به سویون سیلی میزنه)خودم چلاق نیستم..میرم..به میمونی مثل توهم نیازی ندارم.
€نچ..خودم میبرمت..
×گمشو کنار عوضیِ پلشت..حتما باید زنگ بزنم پلیس بیاد جمعت کنه؟
€عوو..همه ی دخترا وقتی عصبی میشن جذابتر میشن یا فقط تو اینجوری ای بلا؟😉
÷خیلی هَوَلی..(با کیفش بهش میزنه و بعد با دست هلش میده)مرسی ولی راه نزدیکه..به راننده تاکسی نیازی ندارم.
بریم سونهی.
دست سونهی و گرفتم و کشیدمش سمت خودم و تا سویون بلند نشده بود در رفتیم.
ویو سویون
€اون..اون خیلی..عوضیه..فرق چندانی با بورام نداره..ولی سونهی..
ویو بورام
از دیشب که کوک رفته بود خیلی اوضاع بد نبود و یانگمی هم با یونا بازی میکرد ولی خب شب من همش استرس داشتم و نگران بودم..الانم که یانگمی رفته بود کاملا تنها شده بودم.داشتم با یونا بازی میکردم که......
🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭
لایک+کامنتشما=انرژیمن==پارتبعدی❤️🩹🖤🍓💝💜🫐🍉🪭💙🩷💞🖤
$$$$$$$$$$$$$$$
پارت¹¹
ویو سونهی
امروز مسئول دانشگاهمون مریض بود و بخاطر همینم خیلی گیر نداد و با یه توضیح ساده گذاشت بریم تو کلاس..استاد هم چیز خاصی نگفت.
همچی خوب پیشرفت تا اینکه زنگ تعطیلی دانشگاه خورد و رفتیم بیرون..یانگهی انقدر گرسه کرده بود که چشماش پف کرده بود و کبود شده بود.دنبی دیشب رفته بود سفر منم میخواستم تا وقتی مسافرته برم پیش یانگهی که هم من تنها نباشم هم جلوی یانگهی و بگیرم که کار خطرناکی نکنه.خلاصه داشتیم میرفتیم خونشون که اون پسره سویون پیداش شد دوباره..من نمیفهمم این چرا هردفعه میاد سمت ما؟بیچاره یانگهی..
ویو یانگهی
داشتیم با سونهی میرفتیم خونه که سویون سر و کله ش پیدا شد..خیلی حالم خوبه..این عوضی هم شده قوز بالا قوز.
€سلام!
÷چیه؟خوشحالی؟بهت قاقالیلی دادن؟😒
€عاااا..چقد بامزه ای😉
÷چون مثل تو نیستم..میخوام برم خونه..برو کنار
€میرسونمت
÷چی؟(صدای نسبتا بلند)
€(به روی خودش نیاورد)خیلی عجیبه؟گفتم میرسونمت..شنیدم امروز تو دانشگاه خیلی اذیت ش..
÷(به سویون سیلی میزنه)خودم چلاق نیستم..میرم..به میمونی مثل توهم نیازی ندارم.
€نچ..خودم میبرمت..
×گمشو کنار عوضیِ پلشت..حتما باید زنگ بزنم پلیس بیاد جمعت کنه؟
€عوو..همه ی دخترا وقتی عصبی میشن جذابتر میشن یا فقط تو اینجوری ای بلا؟😉
÷خیلی هَوَلی..(با کیفش بهش میزنه و بعد با دست هلش میده)مرسی ولی راه نزدیکه..به راننده تاکسی نیازی ندارم.
بریم سونهی.
دست سونهی و گرفتم و کشیدمش سمت خودم و تا سویون بلند نشده بود در رفتیم.
ویو سویون
€اون..اون خیلی..عوضیه..فرق چندانی با بورام نداره..ولی سونهی..
ویو بورام
از دیشب که کوک رفته بود خیلی اوضاع بد نبود و یانگمی هم با یونا بازی میکرد ولی خب شب من همش استرس داشتم و نگران بودم..الانم که یانگمی رفته بود کاملا تنها شده بودم.داشتم با یونا بازی میکردم که......
🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭🪭
لایک+کامنتشما=انرژیمن==پارتبعدی❤️🩹🖤🍓💝💜🫐🍉🪭💙🩷💞🖤
۴.۳k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.