عشق پارت ۱۰
کوک سریع آمادهشد رفت خونه
ویو منشی کوک:
نشسته بودم داشتم قرار ملا قات های عشقم که قراره بزودی ددیم بشه حاضر میکردم خوشحالم که زنه زشتش گور به گور شده و من قراره زن ددی شم پس این چند وقت خیلی خودمو بهش می چسبوندم داخل ذهنم داشتم عروسیمون رو تصور میکردم که درباز شد کوک با چشمای اشکی اومد بیرون بلند شدم تعظيمی کردم وگفتم
م:د نه چیزه ام آقای جئون کجا میریید چرا گریه می کنین
ج: دارم میرم بیرون کار دارم به همه بگو رئیس گفت امروز کار تعطیله برید استراحت فراهم همینطور
م: دهنش باز موند و شروع کرد اعلام کردن
کوک رفت خونه ارورا آدرس رو داد بهش کوک زنگ زد به همه افرادش (نپرسید افرادش کیه و از کجا در اومد خودتون می فهمید) همه رو سمت اون آدرس فرستاد اومد بره که ارورا افتاد دنبالش و گفت
ا: بزار منم باهات بیام
ج: نمیشه خیلی خطرناکه
ا: من خودم بلدم از خودم دفاع کنم
ج: خندید گفت چه دفاعی مثلا
ا: بیا بریم خودت بعدا می فهمی
ج:باشه
راه افتادن
ادامه دارد.......
لايک فالو کامنت یادتون نره ❤️
ویو منشی کوک:
نشسته بودم داشتم قرار ملا قات های عشقم که قراره بزودی ددیم بشه حاضر میکردم خوشحالم که زنه زشتش گور به گور شده و من قراره زن ددی شم پس این چند وقت خیلی خودمو بهش می چسبوندم داخل ذهنم داشتم عروسیمون رو تصور میکردم که درباز شد کوک با چشمای اشکی اومد بیرون بلند شدم تعظيمی کردم وگفتم
م:د نه چیزه ام آقای جئون کجا میریید چرا گریه می کنین
ج: دارم میرم بیرون کار دارم به همه بگو رئیس گفت امروز کار تعطیله برید استراحت فراهم همینطور
م: دهنش باز موند و شروع کرد اعلام کردن
کوک رفت خونه ارورا آدرس رو داد بهش کوک زنگ زد به همه افرادش (نپرسید افرادش کیه و از کجا در اومد خودتون می فهمید) همه رو سمت اون آدرس فرستاد اومد بره که ارورا افتاد دنبالش و گفت
ا: بزار منم باهات بیام
ج: نمیشه خیلی خطرناکه
ا: من خودم بلدم از خودم دفاع کنم
ج: خندید گفت چه دفاعی مثلا
ا: بیا بریم خودت بعدا می فهمی
ج:باشه
راه افتادن
ادامه دارد.......
لايک فالو کامنت یادتون نره ❤️
۱.۵k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.