ممنوعه
ممنوعه
پارت: ۲
یونجی ویو
بعد از اون سفارشو برای مشتری بردم
و نشستم رو صندلی تا یکم استراحت کنم
سیونگ: یونجی برو سفارش اون مرده رو بگیر
یونجی: عا باش
بلند شدم و ب سمت اون مرده رفتم از خدنگذریم پسره جذابی بود
یونجی: ببخشید اقا سفارشتون چیه؟
اون مردبرگشت و محو یونجی شد
یونجی: اقا؟ اقاا؟ حالتون خوبه؟
جونگکوک: عا چیزه خوبم
(بعد از این یهو خدشوسرد کرد)
من یدونه قهوه تلخ میخورم
یونجی: حتما تا پنج دقیقه دیگه حاضر میشه
•
•
•پسره عجیب غریب بود یهو خدشو سرد کرد
ادمای این دورزمونه معلوم نیست چشونه
سفارش اون اقا رو حاضر کردم و براش بردم
یونجی: سفارشتون
جونگکوک: بزارش. رو میز(سرد)
یونجی:عو باشه
جونگکوک ویو
اون دختره بدجور چشممو گرفت
ولی اونم مثل بقیه دخترا هرزس
پارت: ۲
یونجی ویو
بعد از اون سفارشو برای مشتری بردم
و نشستم رو صندلی تا یکم استراحت کنم
سیونگ: یونجی برو سفارش اون مرده رو بگیر
یونجی: عا باش
بلند شدم و ب سمت اون مرده رفتم از خدنگذریم پسره جذابی بود
یونجی: ببخشید اقا سفارشتون چیه؟
اون مردبرگشت و محو یونجی شد
یونجی: اقا؟ اقاا؟ حالتون خوبه؟
جونگکوک: عا چیزه خوبم
(بعد از این یهو خدشوسرد کرد)
من یدونه قهوه تلخ میخورم
یونجی: حتما تا پنج دقیقه دیگه حاضر میشه
•
•
•پسره عجیب غریب بود یهو خدشو سرد کرد
ادمای این دورزمونه معلوم نیست چشونه
سفارش اون اقا رو حاضر کردم و براش بردم
یونجی: سفارشتون
جونگکوک: بزارش. رو میز(سرد)
یونجی:عو باشه
جونگکوک ویو
اون دختره بدجور چشممو گرفت
ولی اونم مثل بقیه دخترا هرزس
۵.۹k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.